به گزارش ما آنلاین، روزگار خوش اکران این فیلم در ماههای ابتدایی سال ۲۰۱۱ میلادی نشان از این ادعا دارد. شاید پرداختن داستان فیلم به پدیده فیسبوک و البته تمرکز واضحش بر زندگی خالق این پدیده رسانهای دلیل عمده اقبال مخاطبان جهانی به این فیلم باشد.
آرن_سورکینز نویسنده فیلمنامه این فیلم که در دو کار قبلیاش؛ مجموعه سریال «بال شرقی » و فیلم «چند مرد خوب » نشان داده است تبحر فراوانی در زمینه نوشتن دیالوگهای پرکشش و پر مجادله دارد، در این فیلم نیز توانسته است به خوبی دیالوگهای میان زاکربرگ و دوستانش را (که بیشتر آنها پس از موفقیت فیسبوک به دشمنان مارک بدل شدهاند) با ریتم مناسب و طعنههای بذلهگویانه غیر قابل انکاری شکل دهد. با او به گفتوگو نشستهایم تا از چند و چون روال نوشته شدن فیلمنامه «شبکه اجتماعی» و نقطه آغاز کارش بپرسیم.
به نظر میرسد در روال پیشرفت داستان و فیلمنامه مجموعهای از روایتهای داستانی متناقض وجود دارد. بنا بود به چه نتیجهای برسید؟
اساساًً جنس داستانی که ما برای تهیه فیلمنامه روی آن دست گذاشته بودیم، از این جنس بود. ذاتا پیچیدگیها و تناقضهایی در دل داستان وجود داشت که اتفاقا نقطه وسوسهآمیز کار کردن روی آن هم همین نکته بود. در روال پیشرفت کار به این نتیجه رسیدیم که به جای انتخاب یک روایت خطی سرراست و تکبعدی از تمام قابلیتهای دراماتیک و تناقض ذاتی داستان استفاده کنیم. برای من جذابترین نکته آن بود که تمامی این روایتها را بتوانم به شکل درام درآورم. روایتهای متناقض، اصل داستان فیلم است.
از نقطه آغاز کار و جایی که تصمیم به کار کردن روی ایده زندگی خالق فیسبوک گرفتید تا رسیدن به فیلمنامه نهایی چه تحقیقاتی برای نگارش فیلمنامه انجام دادید؟
تا آنجا که میتوانستم تحقیق کردم. گفتوگوهای مستقیمی با تعدای از شخصیتهای اصلی داستان و همچنین بسیاری از کسانی که در زمان شکلگیری ایده اولیه فیسبوک حضور داشتند، انجام دادم. نمیتوانم منابع خودم را معرفی کنم اما گفتوگوها بسیار مفصل و با جزئیات کامل بود. این پروسه بسیار جذاب بود، چراکه دریافت افراد از این رویدادها متفاوت بود. بخش مهمی از داستان فیلم رویدادها و برخوردهایی را که بین دو نفر در یک اتاق اتفاق افتاده است را به تصویر میکشد که تصور میکنم فیلم به خوبی از پس تصویر کردن این موضوع برآمده و آن دلیلی ندارد به جز کار تحقیقی قابل اعتنا برای تسلط واقعگرایانه بر موضوع داستان. حتی اکنون نیز آن دو نفر (دو شخصیت اصلی محل مناقشه داستان) بعد از جلسات دادرسی و دادگاه درباره اتفاقاتی که بین آنها روی داده توافق نظر ندارند و من تلاش کردم تا آنجاکه میتوانستم به درستی این عدم توافقها را به نمایش بگذارم. این اختلافات است که داستان را شکل میدهد. یک شیوه زندگی در مرکز داستان وجود دارد که من باید به گونهای روایت میکردم که تماشاگران آن را درک کنند. این هدف اصلی من بود که به خوبی تمام حقایق را بدانم، با وجود اطلاعات و روایتهای کاملاً متناقض، تسلط کافی بر آنها داشته باشم تا بتوانم شخصیتها، مکانها و رویدادهای داستان را به اختصار و با جزئیات کامل و بهطور مشخص بنویسم، چراکه وسعت داستانهای احساسی و برخوردهای این جوانان چیزی بود که مرا به سمت این داستان جذب کرد و من میخواستم بهخوبی و صادقانه این کار را انجام دهم.
برای مطالعه متن کامل این گفت و گو و #پرونده شبکه اجتماعی در سینما به آدرس ذیل مراجعه فرمایید:
http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=16&Appendix=0