شرکتهای بیمه بهعنوان بنگاه اقتصادی ارائهدهنده محصولی با ماهیت اجتماعی و حمایتی میبایست مسیر، رویکرد و راهبرد زیست رسانهای و اجتماعی خود را ترسیم نمایند و به سمت ایجاد «کرسی رسانه» در تمام واحدها، ادارات و شوراهای تصمیمساز و تصمیمگیر خود جهت بهرهمندی از تمام زوایا و مزایای مقوله رسانه یا بهنوعی زیست رسانهای و اجتماعی خود هدایت شوند.
امروزه رسانه همه چیز است و تغییر رسانه، تغییر همه چیز، اما بهروزرسانی روابطعمومی صنعت بیمه به ورژن رسانهای خود آن طور که باید شاید اتفاق نیفتاده است، در اینجا اختلاف نظرات بر روی واژههای روابطعمومی یا رسانه نمیباشد؛ بلکه ماهیت پلنها و فهم شرکتهای بیمه از مقولهای به نام زیست رسانهای و اجتماعی است.
رسانههای اجتماعی علاوه بر اینکه به شهروندان میگویند به چه فکر کنند، توانایی اثربخشی بر چگونگی فکرکردن و چگونگی تحلیل از وقایع را دارند که در کنار گرهخوردن زندگی روزمره شهروندان با رسانههای اجتماعی (چه بهعنوان سرگرمی، چه بهعنوان خدماتی و…) به اهمیت تندادن شرکتهای بیمه به مقوله مدنظر میافزاید.
بخش بزرگی از ارتباط صنعت بیمه با جامعه و شهروندان از مجاری رسانهها به پلتفرمهای فروش آنلاین بیمه مانند ازکی، بیمه داتکام و… واگذار شده است، بهطوری که اگر از هر جامعه آماری از اقشار مختلف جامعه سوال شود آخرین باری که در معرض تبلیغات صنعت بیمه قرار گرفته اید از سمت چه شرکتی بوده، قریب به اتفاق شان اذعان به تبلیغات یکی از پلتفرم های فوق الذکر خواهند کرد.
این واگذاری و تبلیغات عواقبی چون تغییر ذائقه شهروندان و ارزشهای فنی و اطلاعات بیمهایشان در پی خواهد داشت، برای مثال جایگزینی ارزش «صدور آسان و ارزان» در مقابل اصل پراهمیت «پرداخت خسارت سریع و کامل» که علت اکثر شکایات و نارضایتی بیمهگذاران است، بهنوعی موجبات ورود تبلیغات زرد به صنعت میشود.
در این میان رسانههای تخصصی صنعت بیمه نیز جامعه هدف مخاطبینشان که تولید محتوایشان نیز تاحدودی تأثیر پذیرفته از آن میباشد، فعالین صنعت بیمه از قبیل کارشناسان، نمایندگان، کارگزاران، ارزیابان و… بوده و غالباً ارتباطی با بدنه غیر ذینفع جامعه (شهروندان عادی) در صنعت بیمه، ندارند.
این در صورتی است که باتوجهبه ویژگیهایی از قبیل:
امکان ایجاد دیالوگ و گفتگو، امکان تأثیر بر عمق ریشههای فرهنگی جامعه در خصوص موضوع ای خاص مانند صنعت و شرکتهای بیمه، کنترل و تأثیر در شکلگیری افکار عمومی و… میتوان در دو شرایط عادی و شرایط بروز خسارت (بحران)، برای سه دسته:
1-بیمه گذاران، ۲-شهروندان عادی (غیر بیمه گذار) و ۳- پرنسل و کارکنان یک شرکت بیمه تولید محتوا و به نوعی پلن رسانه ای داشت.
بهنوعی میتوان گفت زمانی که شخصی در هرکدام از رشتهها، تحت پوشش شرکت بیمهای قرار گرفته است میبایست از آن لحظه تحت پوشش رسانهای و در معرض محتوای هدفمند و پیشفرض شخصیسازیشده شرکت مدنظر قرار گیرد.
در زمان و شرایط عادی محتوایی از قبیل محتوای آموزشی میتواند کنترل ریسک برای شرکت بیمه را به همراه داشته باشد و در زمان بروز خسارت نیز توضیح فرایند اعلام و دریافت خسارت میتواند باعث جلوگیری از سردرگمی بیمهگذاران ایجاد رضایت در مشتریان را به همراه داشته باید.
تولید محتوا و پلن رسانهای ویژه کارکنان شرکتهای بیمه میتواند افزایش و تقویت ارتباط عمودی بین رهبران و پرسنل، درک اهداف مشترک، گردش ایدههای نوآورانه و… را به همراه داشته باشد و همچنین میتوان با ایجاد کارگروه رصد حوادث غیرمترقبه کشور، حضور و اعزام تیم فنی ارزیابی، خدماتی و پشتیبانی و پوشش رسانهای معقول از درگاه انتشار مناسب و رعایت فنون علمی در بین شهروندان عادی نیز تصویری مناسب و مثبت از شرکت ایجاد کرد.
واگذاری بخش قابلتوجهی از پلن زیست رسانهای مدنظر به نمایندگان شرکتهای بیمه در قالب اصلی به نام «اصل نماینده – رسانه»، چارچوبهای سنتی و محدودیتهای رسمی و عرفی شرکتهای بیمه را برطرف میسازد که مستلزم پایش و رصد نمایندگان و حمایتهای سختافزاری شرکتها از نمایندگان خود است و از نظر اقتصادی نیز توجیه اقتصادی برای شرکتها دارد و میبایست سهم از تولیدات محتوای بیمهای در رسانهها بهاندازهای اهمیت داشته باشد که سهم از بازار برای مدیران اهمیت دارد.
عزت الله احمدی شهمیرزادی/ کارشناس بیمه و فعال رسانهای