▫️این بار در پاسخ به اینکه ادبیات چیست، مبتنی بر ذات دیگرگونخواه آن میتوان پاسخ داد، ادبیات بستر دگردیسی مضامین است. فرمهایی که اگر تازه نباشند، اگر چگونگیای نو برای ارائه نداشته باشند، محکوم به نشنیده شدن، ندیده شدن و نخوانده شدناند.
▫️با نگاهی تمثیلی به قانون پایستگی انرژی، در مورد ادبیات نیز میتوان ادعا کرد: سخن از بین نمیرود؛ بلکه از مضمونی به مضمون دیگر تغییر شکل میدهد. گرچه شاید به قول لسان الغیب یک قصه بیش نباشد؛ ولی از هر زبان که شنیده شود نامکرّر است.
▫️این مضامین و فرمها هستند که دگرگونه، خود را ارائه میکنند، هر بار به شکلی و به قالبی در میآیند تا آشناییزدایی کنند. اصلاً موضوع این نیست که چه میگویند، بلکه هر کدام میکوشند چگونگیهای نو را به میان آورند. نگرانی هیچگاه بر سر این نخواهد بود که مبادا ذخایر مضمونی به پایان رسد؛ به تعداد تجربههای شخصی و جمعی انسانها، مضمون تازه و گونههای جدید سخن برای ارائه وجود خواهد داشت. چنانکه گفت: یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت/ در بند این نباش که مضمون نمانده است.
پارههایی از متن «قانون پایستگی ادبیات» که در ویژهنامهٔ نوروزی ماهنامهٔ مدیریت ارتباطات منتشر شده است.
سیدمهدییار موسوی
📭 نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید.