رسانهها این روزها، بیش از دورانی که لاسول در آن میزیست، به اطلاعات دسترسی دارند و از این رو بیشتر و بهتر میتوانند نقش نظارتی خود را ایفا کنند. با وجود شبکههای اجتماعی، کوچکترین اطلاعاتی در هر زمینهای، به سرعت بازنشر میشود و دسترسی اهالی رسانه به اطلاعات را تسریع و تسهیل میکند. از سوی دیگر، سازمانها و نهادها نیز به شفافسازی اطلاعات خود، بیش از پیش علاقهمند شدهاند. آنها تلاش میکنند در یک فضای رقابتی، خود را به جامعه مخاطبان بنمایانند و از این رو، خواسته یا ناخواسته، اطلاعات گستردهای را در فضای رسانهای منتشر میکنند.
با توسعه جامعه شبکهای، دادهها به طور پیوسته در حال گسترش و انتشار است و اهالی رسانه میتوانند با کوچکترین سرنخی، اطلاعات از هم گسیخته را جمعآوری کرده و در نتیجه نقش نظارتی خود را به بهترین شکل ایفا کنند.
در کشور ما نیز همین رویه حاکم است. این روزها با کنار رفتن رسانههای سنتی و استفاده از ابزارهای نوین در فضای رسانهای، هر فرد نقش یک رسانه را ایفا میکند. مراجعه به وبسایتهای سازمانی برای همه مقدور شده و ابزاری مانند سایتهای رسمی بازار سرمایه، حتی جزئیترین اطلاعات مالی و پولی سازمانها را در اختیار عموم قرار میدهند. به عبارت دیگر، جامعه امروز در شفافترین حالت خود قرار دارد و با وجود رسانههای فراگیر، هیچ کس از نظارت مصون نیست.
با این حال، به نظر میرسد دو جنبه دیگر از کارکردهای ارتباطات -مطابق آنچه لاسول مطرح کرد- از نظرها مغفول مانده است. او در کنار «نظارت بر محیط»، «همبستگی بخشهای جامعه در واکنش نشان دادن نسبت به محیط» و «انتقال میراث اجتماعی از یک نسل به نسل دیگر» را نیز از دیگر کارکردهای سه گانه ارتباطات یا رسانه دانسته است.
بد نیست از خود بپرسیم رسانه ها در این حوزهها چه کردهاند؟ واقعیت این است که جامعه ما در ایجاد «همبستگی» و یا «انتقال» اقدامات مطلوب و مورد قبول به دیگران، با کاستی مواجه است. این روزها اگر خبری منتشر شود که در آن از ناترازی، عدم تعادل و یا کژمنشی سخن گفته شده باشد، بازتابی فراوان خواهد داشت و در شبکههای اجتماعی دست به دست خواهد شد، اما در نقطه مقابل اگر دستاوردی در گوشهای حاصل شده باشد، آن طور که باید و شاید به آن پرداخته نمیشود.
شکی نیست که نظارت رسانه بر عملکرد جامعه، مطلوب و بلکه الزامی است، اما ایجاد امید و طرح پیشرفتها نیز در کنار آن باید وجود داشته باشد. صنعت بیمه نیز از این قاعده مستثنا نیست. در شرایطی که رسانهها، عملکرد صنعت بیمه رامورد نقد و بررسی قرار میدهند، انتظار میرود به ابعاد مثبت عملکردی این صنعت نیز بیش از پیش پرداخته و بیمهگران را در توسعه فرهنگ بیمه یاری کنند.
امید است متولیان حوزه روابط عمومی صنعت بیمه با همفکری در این زمینه، نیز مدلی برای تعامل دوجانبه بیمه-رسانه طراحی کرده و از این مسیر، تحقق هدف نهایی که افزایش ضریب نفوذ بیمه است را تسریع کنند.


















