چرا چنین است؟ پاسخ این است که اصولا پژوهش در امر روابط عمومی در سازمانهای ایران کمتر انجام میشود و بودجه پژوهشی و حمایت مالی از پژوهشهای مساله محور در روابط عمومی در نظر نگرفته نمیشود و یا حداقلی است اما رویدادهای مرتبط با روابط عمومی چون محل مناسبی برای نمایش تبلیغات و دستاوردهای سازمان است، مورد حمایت عینی قرار میگیرد.
«روابط عمومی رویدادگرا» دو چالش برای روابط عمومی ایران ایجاد کرده است: یکی در حوزه پژوهش و دیگری در حوزه آموزش.
چالش «روابط عمومی رویدادگرا» برای حوزه پژوهش و مطالعات علمی روابط عمومی این است که بودجه سازمانها و شرکتها و نهادها به جای اینکه صرف انجام پژوهشهای بنیادین، توسعهای و کاربردی روابط عمومی خود آنها بشود برای حضور در رویدادها و دریافت لوحهای افتخار دستاوردها و عملکردهای روابط عمومیها و تبلیغات سازمانهای حامی رویداد هزینه میشود و پژوهشهای مساله محور زمین میماند اما لوحها و تقدیرنامهها بر در و دیوار روابط عمومی و سازمان نقش میبندد.
این چنین است که روابط عمومی رویدادگرا وقتی از همایش و کنفرانس بیرون میآید و هیجان آن فاصله میگیرد با همان چالشها و بحرانها و مسایل عریان خود روبهرو میشود و پاسخی برای آنها ندارد و مثل دندان دردی است که برای تسکین موقت فقط مُسکن خورده است و کمی بیحس شده و دوباره فردا مساله درد سراغش میآید. راه چاره ریشهیابی درد است و علاج آن است نه خوردن مُسکن. راه علاج پژوهش هدفمند و مساله محور در روابط عمومی است و رویداد باید محل تبادل و ارائه یافتههای علمی شواهد محور و تجربههای علمی مستند است نه کلیگویی و آرمانگرایی صرف. جالب است که تقریبا در هیچکدام از رویدادهای روابط عمومی در ایران، هیچ وقت از یک سازمان به عنوان سازمان حامی مطالعات و پژوهشهای روابط عمومی نام برده نمیشود و حتی جشنواره مطالعات روابط عمومی نیز با هدف تشویق و ترغیب سازمانها و دانشگاهیان برای انجام مطالعات علمی بومی وجود ندارد.
چالش دوم روابط عمومی رویدادگرا برای حوزه آموزش روابط عمومی است. روابط عمومی رویدادگرا چنین میانگارد که شرکت در یک همایش و دریافت گواهینامه شرکت در چند سخنرانی و حتی کارگاه کوتاه مدت میتواند همه خلاءها و نیازهای بینشی، دانشی و تخصصی و مهارتی خود را پوشش دهد. در حالی که آموزش یک فرآیند طولانی مدت و انباشتی و تدریجی است و باید مبتنی بر امکان سنجی نیازها و واقعیتهای سازمانها و جامعه به صورت کاربردی تنظیم و اجرا شود. در یک همایش فرصت آموزش محدود است و محتوا ارایه شده گذرا، سریع و باشتاب است و فرصت تمرکز و بحث و تعمق و درونی سازی و نهادینهسازی در آن نیست.
من معتقدم نیستم که روابط عمومی در رویدادها و همایشها مشارکت نکند اما برآنم باید تعادلی بین حضور روابط عمومی در رویدادها و میزان اهتمام به پژوهشها و آموزشهای مسالهمحور و نیازمحور روابط عمومی در سازمان و شرکت متبوعش ایجاد شود. رویدادهای روابط عمومی باید فضا و فرصتی برای مبادله تجربههای علمی و جدیدترین یافتههای علمی بومی و موفق جهانی در مواجهه با نیازها، تحولات، مسالهها، بحرانها و نقد روندها، تجربهها، کژکارکردها، خطاها و… باشد نه فضایی برای ارائه محتواهای غیرعلمی، غیرکاربردی و تکراری. جالب است که در بیشتر این رویدادهای روابط عمومی، کمتر چکیده مقالات و کتاب مقالات منتشر میشود و تنها به ارائه یک پاورپوینت و فایل ارائه اکتفا میکنند.