1
یادداشت حجت الله ایوبی به بهانه درگذشت آلن تورن و مروری بر اندیشه‌های او

پایان جامعه مدرن و آغاز جامعه فرامدرن ارتباطاتی

  • کد خبر : 8616
پایان جامعه مدرن و آغاز جامعه فرامدرن ارتباطاتی
آلن تورن بسان كسی است كه از اعماق قرنی تاریك و پر ابهام  خود را به قرن بیست و یكم رسانده است. او گذر از قرن گذشته به قرن جدید را گذر از یك جامعه به جامعه‌ای به‌ غایت متفاوت می‌داند. آلن تورن جامعه جدید را جامعه ارتباطات می‌داند. او در كتابی با عنوان «جامعه ارتباطات و كنشگرانش» این جامعه فرامدرن را دارای ماهیتی ارتباطاتی می‌خواند.

یادداشت حجت الله ایوبی به بهانه درگذشت آلن تورن و مروری بر اندیشه‌های او: سال‌هاست كه آثار و نوشته‌های آلن تورن را دنبال می‌كنم. گزارشی از آخرین اثرش در 2022 را مدتی پیش تهیه و در محفلی ارایه كردم. همین دیروز مقاله‌ای را درباره دیدگاه‌های تورن به پایان رساندم. دو، سه هفته پیش با یكی از دوستانم در فرانسه تماس گرفتم و از او خواستم راهی پیدا كند كه گفت‌وگویی را با آلن تورن ترتیب بدهم. روز جمعه نوزدهم خرداد، پیام داد كه همه چیز برای این گفت‌وگو آماده شده بود، ولی اجل مهلت نداد و آلن تورن در 97 سالگی درگذشت.

 تدبیر كند بنده و تقدیر نداند
تدبیر به تقدیر الهی به چه ماند
درگذشت آلن تورن بی‌پروا كه مدافع حقوق برابر برای خارجی‌ها و همواره طرفدار آزادی حجاب در فرانسه بود، خبر ناگواری است. به احترام تلاش‌هایش گوشه‌هایی از اندیشه‌هایش را  مرور می‌كنم.

پایان  جامعه  مدرن  و  آغاز  جامعه  فرامدرن   ارتباطاتی
آلن تورن بسان كسی است كه از اعماق قرنی تاریك و پر ابهام  خود را به قرن بیست و یكم رسانده است. او گذر از قرن گذشته به قرن جدید را گذر از یك جامعه به جامعه‌ای به‌ غایت متفاوت می‌داند. بشر در گام نخست در جامعه كشاورزی با طبیعت دست‌وپنجه نرم می‌كرد و معنابخش زندگی‌اش دین و خدا بود. واسطه او با خدا كلیسا و روحانیون در ادیان گوناگون بودند. اما در جامعه صنعتی شاهان، حاكمان و سیاست جای خدایان را گرفتند. معنابخش زندگی اقتصاد و سیاست و منفعت شد. رابطه فرد با این خدایان جدید به دست واسطه‌هایی به نام احزاب سیاسی و جامعه مدنی افتاد. تورن معتقد است كه بشر اینك گام سوم زندگی را آغاز كرده است. كنشگر منفعل جامعه صنعتی  به سوژه مستقل و آزاد تبدیل شده است. در این گام سوم رابطه انسان و طبیعت و رابطه انسان با ماشین جای خود را به رابطه انسان با انسان داده است. آلن تورن پیش‌تر در كتاب پایان جامعه خبر از فروپاشی گام دوم زندگی بشر داده بود. (Touraine,2013) او در سال 2022 ویژگی‌ها و مختصات جامعه جدید را ترسیم می‌كند. او خبر از آینده روشن‌تری برای زندگی  و بشریت می‌دهد. او گویی بر درگاه جامعه جدید ایستاده، از سختی‌ها و مشكلات جامعه قدیم می‌گوید و از بارقه‌های امیدی كه در جامعه ارتباطات و فرامدرن می‌بیند، حكایت می‌كند. (Touraine, 2022)  آلن تورن جامعه جدید را جامعه ارتباطات می‌داند. او  در كتابی با عنوان «جامعه ارتباطات و كنشگرانش» این جامعه فرامدرن را دارای ماهیتی ارتباطاتی می‌خواند.  (Touraine,2021) در جامعه ارتباطات سختی و سردی ارتباط با ماشین و آهن جای خود را به نرمی و لطافت ارتباط انسان با انسان می‌دهد. او در آثار مختلفش می‌كوشد تفاوت جامعه ارتباطاتی فرامدرن را با جامعه صنعتی نشان دهد. او این كتاب را با فصلی با عنوان «اینك زمان بانوان» آغاز می‌كند. تورن معتقد است جامعه ارتباطات جامعه كنشگری زنان است، زیرا در این جامعه بار دیگر شاهد بازگشت احساس و عاطفه به متن زندگی اجتماعی خواهیم بود. (Touraine,2021: 25-28)
جامعه فرامدرن بر پایه احترام به «دیگری» و به  رسمیت شناختن او سامان ‌یافته است. دیگری در جامعه ارتباطات برخلاف جامعه گذشته، به‌ جای رقیب و شریك می‌تواند رفیق و همراه باشد. به‌ جای رقابت و ستیز می‌توان و باید او را دوست داشت. ارتباطات بر پایه احترام به دیگری و به ‌رسمیت‌ شناختن شخصیت فردی و تفاوت‌های دیگری بنا شده است؛ بنابراین در جامعه فرامدرن ارتباطی، تفاوت هم حق است و هم اصل. (همان منبع ص 28) در این جامعه، فرد، دیگری را آن‌گونه كه هست می‌پذیرد و همه حقوقی كه جهانی و فراگیر هستند، اختصاص به هیچ نژاد و ملیتی ندارد و چتری است افراشته بر سر همه بشر به عنوان انسان.  به همین دلیل از دیدگاه تورن تنها اصول جهان‌شمول در جهان فرامدرن حقوق اساسی انسان‌هاست.(Touraine,2021: 25-32)

شورش  علیه  جامعه‌شناسان  كلاسیك
آلن تورن در  كتاب بازگشت كنشگر (Touraine, 1984) پایان جامعه، (Touraine, 2013) پارادایم جدید، قرن جدید سیاسی (Touraine, 2016)، جامعه جدید، (Touraine, 2022)  و دیگر آثارش به‌ خوبی  فاصله عمیق خود را از دیگر جامعه‌شناسان هم‌عصر و پیش از خود نشان می‌دهد.  تالكوت پارسونز نماد  و دوركیم الهام‌بخش بی‌بدیل جامعه‌شناسی كلاسیك  در روزگار جوانی آلن تورن بود. ریشه ستیز و شورش تورن علیه جامعه‌شناسی كلاسیك برداشتی است كه آنها از رابطه فرد و نظام و یا ماهیت كنش فردی و جمعی كنشگران دارند. نظریه كنشِ تورن درست نقطه مقابل همه جامعه‌شناسان قرن نوزدهم و بیستم است. قرنی كه از دیدگاه تورن به پایان خود رسیده. او با اعلام پایان قرن، همه نظامات اجتماعی گذشته را در بحران و افول می‌بیند. جامعه‌شناسی كلاسیك فرد را در خدمت نظام می‌داند؛ اما آلن تورن این هرم را وارونه كرده و نظام را در خدمت فرد قرار می‌دهد. (Touraine,1978: 10) دیدگاه‌های تورن را می‌توان شورشی علیه جامعه‌شناسان روزگار خود دانست. او به ‌ویژه خود را نقطه مقابل پارسونز می‌داند.
آلن تورن در آخرین كتابش در سال 2022 در شرح مختصر زندگی خود مخالفت عمیق خود را با جامعه‌شناسان كلاسیك آورده است. تورن از آغاز فعالیت‌های دانشگاهی و پژوهشی‌اش خود را نقطه مقابل جامعه‌شناسانی چون تالكوت پارسونز می‌بیند. تورن می‌نویسد: «در نخستین بخش از زندگی‌ام 12 كتاب درباره طبقه كارگر و خودآگاهی این طبقه نوشتم. به طور موازی 13 اثر درباره جنبش‌های اجتماعی و بررسی این جنبش‌ها در امریكای لاتین، لهستان و فرانسه چاپ كردم. اكنون چند سال است كه در این دوران پرابهام درباره تحول بنیادین جامعه و شكل‌گیری جامعه جدید می‌نویسم. تاكنون 14 كتاب در این باره نوشته‌ام. در این آثار شكل‌گیری جامعه‌شناسی جدیدی كه آن را جامعه‌شناسی سوژه بشری نامیده‌ام به رشته تحریر درآوردم. 10 كتاب دیگر برای شرح گذار از جامعه‌شناسی كار به جامعه‌شناسی سوژه كه مبتنی است بر پیوند و هماهنگی بین ابعاد اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جوامع مدرن… . من از 1949 تا 1993 خود را وقف مطالعه و تحقیق درباره جامعه صنعتی كردم. حوزه مطالعاتم در این باره را از فرانسه به امریكا گسترش دادم. تحصیلاتم را در اكول نرمال سوپریور انجام دادم. برای تكمیل مطالعاتم روانه امریكا شدم و به دو دانشگاه مهم این كشور یعنی هاروارد و كلمبیا رفتم. این دو دانشگاه در رشته جامعه‌شناسی سرآمد بودند و من با پیش‌زمینه تاریخ، ادبیات كلاسیك و فلسفه و بدون دانش جامعه‌شناسی به این دو دانشگاه وارد شدم. ثبت‌نام در كلاس‌های تالكوت پارسونز كه استاد مسلم و پرآوازه كاركردگرایان و مشهور در همه كشورها بود برایم باورنكردنی بود. نتیجه این اقامت خلاصه‌اش  این بود كه فهمیدم او همان استادی است كه باید با او با تمام توان مقابله و مبارزه كنم. پس از آن به دانشگاه كلمبیا رفتم و در آنجا پای سخنان و درس‌های روبرت. كی. مرتن و استاد پل لازار اسفلد نشستم. این دانشگاه و این اساتید را به اندیشه‌ها و یافته‌های خود بسیار نزدیك‌تر یافتم. شاید به دلیل اتریشی الاصل بودن لازار اسفلد بود كه اندیشه‌هایش رنگ و بوی اروپایی‌تر داشت… بدین‌ترتیب راهم به جامعه‌شناسی هموار شد. آن هم در روزگاری كه نظریه‌پردازی‌های بلندپروازانه‌ای در این عرصه مانند بلشویسم مطرح بود. اندیشه‌ای كه هیچ‌گاه مرا جذب نكرد. این سال‌ها جنبش‌های دانشجویی در بركلی، نانتر و كالیفرنیا مرا شیفته خود كرد و برای مطالعه آنها دست ‌به ‌كار شدم. من خود را با جامعه صنعتی تعریف كردم اگرچه همواره كوشیده آزادی خود را در تفكر و اندیشه نگه دارم… .این آخرین كتاب از مجموعه كتاب‌هایی است كه من درباره گذر از جامعه صنعتی و ورود به جامعه ارتباطات می‌نویسم. كتابی كه مصادف شد با تولد نوه‌ام آلما در 19 ژوئن 2020 كه آن را نشانه‌ای می‌دانم برای اینكه اثر متعلق به آینده است. آینده از زبان كسی كه بازمانده از جامعه صنعتی گذشته است و بازمانده‌ای كه هم جامعه صنعتی (كه در آن زیسته) را تحسین و هم به ‌شدت نقد می‌كند.»  (2022: 235-234) این كتاب كه دیگر می‌توان گفت وصیتنامه علمی او  است از بهترین آثار تورن است. در این كتاب او به‌ درستی خود را جامعه‌شناس فردا اعلام می‌كند. تولد نوه‌اش آلما در هنگام نگارش این كتاب برایش الهام‌بخش بود. او در جای‌جای این كتاب وصیت‌گونه‌اش از آینده و ناتوانی پارادایم‌های جامعه مدرن برای تحلیل جامعه  فرامدرن  می‌گوید.

افول  هیولای جامعه  و آزادی  فرد كنشگر
بررسی چرایی كنش و رابطه فرد و نظام از موضوع‌های مهم جامعه‌شناسی و حتی جامعه‌شناسی سیاسی است. ماهیت كنش به رابطه فرد و نظام اجتماعی برمی‌گردد. جهان مدرن با كنار زدن مقدسات دینی، مقدس‌های دیگری را به نام پدیده‌های قدسی اجتماعی جای آنها نشاند. جامعه كلیسایی و دینی واسطه بین خدا و مردم در جهانِ گذشته بود. در جهان مدرن رابطه بین خدایان جدید یعنی حاكمان و نمایندگان را جامعه مدنی برعهده گرفت. احزاب، سندیكاها و انجمن‌ها به‌ جای كلیساها و روحانیون دینی نشستند تا رابطه آنها را با خدایان اقتصاد و سیاست تنظیم و هماهنگ كنند. عقل و احساس و عاطفه جای خود را به خردگرایی و محاسبه داد. اما به‌ تدریج جهان مدرن و صنعتی با بحران‌های بزرگی روبه‌رو شد. دو محصول اصلی جامعه صنعتی یعنی دیوان‌سالاری  و ماشین كه مخلوق بشر بودند به ‌تدریج كنترل فرد را در اختیار گرفته و بر خالق و آفریننده خود سلطه یافتند. بشر مدرن دچار گمگشتگی و بحران هویت و تعارض بین شخصیت حقیقی و اجتماعی خود شد. سنت، عشق و عاطفه نماد عقب‌ماندگی و محاسبه و منفعت‌گرایی نماد مدرنیته و نوگرایی شد. فرد در برابر نظام تسلیم شد. كنش به معنای سازگاری با نظام، درونی كردن هنجارهای آن و تطابق به خواسته‌های آن معنا شد. این خلاصه رهاورد جامعه‌شناسی كلاسیكی است كه پدیده‌های اجتماعی را عینی دانسته و به پیروی از دوركیم آنها را شی‌انگاری كرده است. كاركردگرایان، ساختارگرایان و حتی فردگرایان جملگی نظام و منویاتش را بر فرد خواسته و ناخواسته حاكم كردند. فرد جامعه مدرن شخصیت حقیقی خود را در برابر نظام اجتماعی و هیولای جامعه به‌ كلی از دست داد. پدیده‌های دست‌ساز بشر به ‌صورت هیولایی درآمدند كه اراده فرد را در هم شكستند. مفاهیم اجتماعی مانند طبقه كارگر، همبستگی، ملیت به ابزاری برای درهم‌كوبیدن اراده فرد درآمدند. قرن بیستم قرن كشتار انسان‌ها به نامِ جامعه بود. پدیده‌های اجتماعی به صورتی ابری بر بالای سر جامعه سایه افكندند. ابرگونه‌ای كه سایه مهر خود را روی نظام‌های توتالیتر افكند و اراده انسان‌ها را درهم كوبید. در غبار و ابر این مفاهیم نظام‌های فاشیستی و نازیستی و كمونیستی تاختند و میلیون‌ها نفر را به نام ترقی، پیشرفت و خیر جمعی به كام نابودی و مرگ بردند. جامعه‌شناسی كلاسیك با دغدغه حفظ نظم و به امید ترقی و پیشرفت این رابطه را به  زبان علمی تدوین  و  تئوریزه كرد.

حقوق   فرهنگی  و   بازگشت  عشق  و  عاطفه  و  كنشگری   زنان 
جامعه‌شناسی آلن تورن شورش علیه بسیاری از بنیادهای جامعه مدرن و تلاش برای بازگشت شكوه كنشگر در برابر نظام است. او جامعه‌شناسی خود را جامعه‌شناسی فرد می‌داند و نه نظم. او معتقد است با بازگشت و زنده شدن فرد به‌ عنوان كنشگر خلاق، عشق و عاطفه و احساس به جامعه برخواهد گشت. نهادهای مدنی دیگر توان میانجیگری بین فرد و حكومت را ندارند. همان‌گونه كه كلیساها از بین فرد و خدا حذف شدند، این نهادها نیز در حال از بین رفتن هستند. او معتقد است بشر از جامعه مدرن به جامعه فرامدرن و از جامعه صنعتی به جامعه ارتباطات پر كشیده است. جامعه ارتباطات بر پایه رابطه انسان با انسان بنا شده است. رابطه انسان با آهن سرد جای  خود را به رابطه انسان با انسان داده است. در نتیجه جامعه‌پذیری جای خود را به  آگاهی و خودآگاهی طبقاتی جای خود را به آگاهی از خود داده است. در این جامعه دیگری نه شریك است و نه رقیب. در رابطه انسان با انسان، دیگری آن‌گونه كه هست به رسمیت شناخته می‌شود. تفاوت حق هر كسی است. در رابطه انسان با انسان، عشق و عاطفه و احساس دوباره به متن كنشگری برمی‌گردد. كنش در جامعه فرامدرنِ ارتباطاتی رفتار آگاهانه  كنشگری است كه تورن نامش را «سوژه» گذاشته است.
سوژه تورن ماهیتی فرهنگی دارد. به همین دلیل او در آثار گوناگونش از حقوق فرهنگی و انسان فرهنگی سخن می‌گوید. در جامعه ارتباطات كه جای جامعه صنعتی را گرفته است، حقوق سیاسی و اقتصادی تنها درخواست كنشگران نیست. كنشگر امروز می‌خواهد كه خودش و تفاوت‌هایش و انتخاب‌هایش مورد احترام باشد و به رسمیت شناخته شود.
او معتقد است دوران تضادهای طبقاتی پایان ‌یافته و تضاد این روزگار بر محور خوبی و بدی و خیر و شر است. همه آنها كه حقوق اساسی جهان‌شمول فرد را به رسمیت می‌شناسند در محور خیر و همه آنها كه این حقوق را تنها برای ملیت، قوم و نژاد و جماعتی خاص می‌خواهند در محور شر هستند.
از دیدگاه تورن در این دوران عشق و صمیمیت و عاطفه جای كنش‌های عقلانی سودمحور را گرفته است. به همین دلیل او زنان را كه نماد عشق و عاطفه هستند، كنشگر اصلی قرن جدید می‌داند. جهان ارتباطات جهان كنشگر فعالانه زنان است و زنان در این دوران تنها به دنبال برابری با مردها نیستند. آنها می‌خواهند به‌ عنوان كنشگر مستقل و آزاد به رسمیت شناخته شوند. آلن تورن با همین مبنا رفتار فرانسوی‌ها با زنان محجبه را نكوهش می‌كند و تفاوت را حق طبیعی هر فردی می‌داند. او در تحقیقات میدانی كه انجام داد، دختران محجبه فرانسوی را دختران مدرنی می‌داند كه حجاب را با آزادی پذیرفته‌اند و تفاوت را برای دیگران طبیعی و حق آنها نیز می‌دانند. تورن با برداشت فرانسوی از لایسیته كه نتیجه‌اش دین‌ستیزی است، مخالف است. او اتفاقا معتقد است ادیان توحیدی نقش مهمی در زایش سوژه آزاد داشته‌اند. تورن با اعلام فروپاشی جامعه مدرن برداشت‌های نژادپرستانه و دین‌ستیز این دوران را در غرب به ‌شدت ملامت می‌كند.
آلن تورن معتقد است كه در جهان سوژه‌ها خبری از بازتولید نیست. سوژه بر اساس تجربه‌های زیستی و آزادی و خوداتكایی و خودبنیادی خود و رها از الزامات گذشته در فرآیندی كه تورن آن را «تاریخ‌مندی» می‌خواند در حال تولید روابط اجتماعی و هنجارهاست.  برخلاف جامعه‌شناسان پیشین كه كنش را امری اجتماعی و در پیوند پیوسته با عینیت‌های درونی شده پدیده‌های اجتماعی می‌دانستند، او معتقد است سوژه باید  فاصله خود را با پدیده‌های اجتماعی حفظ كند. تنها به یمن چنین فاصله‌ای است كه سوژه می‌تواند خود را ابراز كند. خودنمایی سوژه تنها در گروی فاصله و دوری او از پدیده‌های انتزاعی و اجتماعی است.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://cmmagazine.ir/?p=8616

برچسب ها

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.