12
نقش مدیران ارتباطات و روابط عمومی در حوزه لجستیک در دوران پسا‌ جنگ

از بحران تا بازسازی اعتماد

  • کد خبر : 10753
  • 07 تیر 1404 - 15:25
از بحران تا بازسازی اعتماد
در دوران پسا‌جنگ، زمانی که آتش جنگ خاموش شده و صدای انفجار جای خود را به همهمه بازسازی و گاه هیاهوی شایعات داده است، مسئولیت‌های سنگینی بر دوش مدیران ارتباطات در حوزه لجستیک قرار می‌گیرد.

برخلاف برداشت رایج که لجستیک را صرفاً جابه‌جایی تجهیزات و اقلام حیاتی می‌داند، این حوزه در پیوندی تنگاتنگ با درک عمومی، رفتارهای اجتماعی و روایت‌های رسانه‌ای جامعه معنا پیدا می‌کند. ارتباطات در این فضا، نه‌ فقط نقش واسطه میان نهادهای تأمین، توزیع و دریافت را ایفا می‌کند، بلکه وظیفه دارد لایه‌های پنهان روانی و رسانه‌ای بحران را نیز بشناسد و مدیریت کند.

در چنین فضایی، هر واژه، تصویر یا حتی سکوت نا به جا، می‌تواند بر امنیت روانی جامعه تأثیر بگذارد. مدیران ارتباطات و روابط عمومی شرکت‌های لجستیکی باید با دقت بررسی کنند که چگونه اطلاع‌رسانی درباره روند تأمین و توزیع منابع، به کاهش تنش‌ها یا بالعکس، به دامن‌زدن به نگرانی‌های عمومی منجر می‌شود. حتی در وضعیتی که زیرساخت‌های لجستیکی به‌طور گسترده آسیب ندیده‌اند، نوع روایت رسانه‌ای از کمبودها یا تأخیرها می‌تواند برداشت عمومی را به سمت بحران سوق دهد. مدیر ارتباطات باید هوشیارانه پیام‌هایی را که از سوی مسئولان یا شرکت درباره ذخایر و امکانات منتشر می‌شود، رصد و تحلیل کند؛ چرا که ممکن است همین پیام‌ها توسط رسانه‌های رقیب به‌گونه‌ای بازنمایی شوند که احساس ناامنی و بی‌ثباتی در جامعه ایجاد شود. در دوران پسا‌جنگ، میدان نبرد از جغرافیا به معنا انتقال یافته است؛ جایی که شایعه، ابزار تهاجم است و شبکه‌های اجتماعی، میدان مانور آن.

شایعه در حوزه لجستیک، گاه از تأخیر در رساندن غذا یا سوخت خطرناک‌تر است. اگر مردم احساس کنند که توزیع منابع ناعادلانه یا همراه با تبعیض است، اعتماد عمومی فرو می‌ریزد؛ و بدون اعتماد، حتی منظم‌ترین شبکه لجستیکی نیز به‌سادگی از کار خواهد افتاد. در این میان، مدیر ارتباطات باید چیزی فراتر از آمار ارائه دهد؛ او باید بتواند از دل عددها، روایتی بسازد که حقیقت را بی‌پیرایه بیان کند و هم‌زمان به جامعه امید ببخشد. این روایت اگر به‌درستی شکل گیرد، می‌تواند میدان ارتباطی را از کنترل رسانه‌های تخریبی خارج کرده و به نفع بازسازی اجتماعی بازتعریف کند.

رفتارشناسی در چنین بزنگاهی نقش تعیین‌کننده دارد. در بحران، رفتارهای انسانی الزاماً تابع منطق نیستند؛ ترس، اضطراب، خشم ناشی از احساس نابرابری یا رهاشدگی ممکن است افراد را به واکنش‌هایی سوق دهد که با مدیریت ارتباطی درست می‌توان از آن پیشگیری کرد. مدیر ارتباطات لجستیکی، تا حدی نقش روانشناس جمعی را نیز ایفا می‌کند؛ باید تشخیص دهد چه پیامی، در چه زمانی، با چه لحنی و از طریق چه کانالی منتشر شود. باید بداند کدام واژه‌ها تسکین می‌دهند و کدام‌ها می‌توانند تنش‌آفرین باشند. او حتی باید زبان غیررسمی جامعه را نیز جدی بگیرد؛ زیرا از لطیفه‌ها و کنایه‌ها گرفته تا شایعات روزمره، همه می‌توانند شاخص‌هایی از دمای ذهنی جامعه باشند.

مدیر ارتباطات در هیچ شرایطی نمی‌تواند صرفاً ناظر باشد. او باید در طراحی مسیرهای ارتباطی داخلی و خارجی در زنجیره تأمین و توزیع مشارکت فعال داشته باشد؛ از تعیین سازوکارهای ارتباطی میان واحدهای مختلف تا نحوه تعامل با رسانه‌ها و ذی‌نفعان. اینکه اطلاعات مربوط به منابع، حمل‌ونقل، و اولویت‌بندی‌ها چگونه سازمان‌دهی و منتقل می‌شود، با چه ادبیاتی به اشتراک گذاشته می‌شود، و چه تدابیری برای پیشگیری از سوء‌برداشت‌ها اندیشیده شده، باید از ابتدا روشن باشد. حتی اگر زیرساخت‌های لجستیکی دچار آسیب جدی نشده باشند، نادیده‌گرفتن اهمیت اطلاع‌رسانی به‌موقع و روشن می‌تواند زمینه‌ساز بی‌اعتمادی شود. شفافیت در این بستر، نه‌فقط برای حفظ هماهنگی و عملکرد مؤثر بلکه برای جلوگیری از ایجاد روایت‌های موازی و تحریف‌شده، اهمیت حیاتی دارد. فراموش نکنیم خلأ اطلاعاتی، خیلی زود با شایعه و گمانه‌زنی‌های نادرست پر می‌شود؛ روایت‌هایی که ابزارشان رسانه است، نه منطق.

مدیر ارتباطات و روابط عمومی شرکت‌های لجستیکی به‌عنوان پل ارتباطی میان سازمان، رسانه‌ها و مخاطبان، وظیفه دارد پیامی هماهنگ، دقیق و متناسب با شرایط حساس پساجنگ را طراحی و منتقل کند. این بخش باید ضمن پایش فضای رسانه‌ای و تحلیل رفتار افکار عمومی، به سرعت به شایعات و اطلاعات نادرست واکنش نشان دهد و با ابزارهای متنوع ارتباطی، اعتماد جامعه و شرکا را حفظ و تقویت کند. روابط عمومی، علاوه بر مدیریت بحران، باید در برنامه‌ریزی استراتژیک ارتباطات داخلی نیز فعال باشد تا هماهنگی میان بخش‌های مختلف لجستیکی تضمین شود و پیام‌ها یکپارچه و همسو به ذی‌نفعان منتقل گردد. در نهایت، این تعامل مستمر و هوشمندانه، به شکل‌گیری تصویر مثبت و پایدار از شرکت و شبکه‌های لجستیکی کمک کرده و تضمین می‌کند که مسیر بازسازی با حداقل اختلالات ارتباطی و حداکثر همکاری طی شود.

در ادامه این مسیر می‌توان چنین درکی را تقویت کرد که ارتباطات در حوزه لجستیکی در دوران پساجنگ باید هم‌زمان دقیق، منعطف و متعهد به اصول شفافیت باشد. انتشار اطلاعات نه صرفاً به‌عنوان یک وظیفه خبری، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تقویت اعتماد، همدلی و مشارکت عمومی تلقی می‌شود. شرکت‌های خصوصی در این حوزه، با پایبندی به روایت‌سازی مسئولانه و پرهیز از مبالغه یا پنهان‌کاری، می‌توانند هم اعتبار برند خود را حفظ کنند و هم کمک مؤثری به پایداری شبکه‌های لجستیکی در دوران بازسازی داشته باشند.

محمد علی یاری

 مدیر روابط عمومی هولدینگ دکا و فعال حوزه ارتباطات

لینک کوتاه : https://cmmagazine.ir/?p=10753
  • نویسنده : روابط عمومی
  • منبع : ما آنلاین

برچسب ها

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.