در واقع سوژۀ نوشتن دربارۀ ماهنامه، در ذات خود آنقدر جذاب بود که حیفم آمد پاسخ منفی بدهم. انتشار پانزدهسالۀ ماهنامۀ مدیریت ارتباطات را باید به فال نیک گرفت. نشریهای تخصصی که به موضوعات زرد و عامهپسند نمیپردازد، سوژه و مطالب تخصصی را دنبال میکند و به حوزههایی میپردازد که بهاصطلاح جنرال نیست، خود موهبتی است که دوستان ماهنامه باید به آن ببالند و آن را قدر بدانند. پانزده سال زمان کمی نیست و میتوان گفت از نسلی به نسلی تغییر یافته است. طیف نویسندگان و سوژهها را هم اگر از آغاز تاکنون دنبال کنید، این گونهگونی و تغییر نسل مشهود است، اما چرا ماهنامۀ مدیریت ارتباطات اینقدر دوام آورد؟!
نکتۀ پراهمیت آنکه در عصر افول رسانههای چاپی هستیم و سواد رسانهای جامعه در قبال سرعت ظهور انواع رسانهها، عقبگردی تاریخی دارد و اصطلاحاً بهروز نشده است. به باور من مفاهیم خبر و رسانه، ارتباطات اجتماعی، روابط عمومی، شبکههای اجتماعی، شهروندـرسانهها، برند، بحرانهای رسانهای، اخلاق رسانهای و… و درهمتنیدگی این مفاهیم با زیست سازمانی و زندگی عموم مردم در عصر حاضر چنان است که آگاهی از آنها امری ضروری و در واقع میتوان گفت یک نیاز است. در عین حال اگر مطالب اولین شماره تا آخرین آن را با هم قیاس کنیم، روشن است ماهنامه بهخوبی به تحولات روز و مفاهیم و فناوریهای نوظهور در این حوزه پرداخته و بیتفاوت از کنار آنها نگذشته است. در واقع در هر شماره سوژهای جدید شکافته و پروندهای جدید گشوده است؛ کاری که در ماهنامههای تخصصی مرسوم است.
نکتۀ مهم دیگر در ساختار محتوایی ماهنامۀ مدیریت ارتباطات، احترام به تضارب آرا، اندیشهها و افکار از حوزههای مختلف است، بیآنکه در مقام قضاوت برآید. پدیدههای اجتماعی و مفاهیم و پارادایمهای نوظهور، نیاز به واکاوی و تحلیل و بررسی دارند و تریبوندادن به آدمها با اندیشهها و گرایشهای مختلف، این فرصت را به مخاطب جدی رسانه میدهد که در ارزیابیهای شخصی خود، با حقایق و واقعیتهای بیشتری مواجه شده و درک کاملتری از موضوع داشته باشد. شمارههای نخستین ماهنامه – که مصاحبهمحور بودند – تورق تاریخ از دریچۀ ارتباطات بود و خواننده را با جهان دیگر «شخصیت»ها آشنا میکرد که بسیاری از آنها هم در زمان خود پرسروصدا شد. برخی از آنها که روبهروی دوربین ماهنامه نشستند و گفتند، اندکزمانی بعد بر مسند قدرت تکیه زدند که برای من اتفاق جالبی بود.
در هر صورت باور دارم در شرایط امروز جامعه و کثرتگرایی لگامگسیخته رسانهها، درهمریختگی مرزهای رسانه و ظهوروبروز انواع شبکههای اجتماعی و البته پدیدۀ حیرتانگیز و غالب این روزها یعنی همان «هوش مصنوعی»، هر اقدامی در بسط و نشر و واکاوی مفاهیم ارتباطات و رسانه و آگاهیرسانی به مردم و کارشناسان ارزشمند است. امروز همۀ اعضای جامعه با داشتن یک دوربین هوشمند، یک صفحۀ اینستاگرامی، یک صفحه در توییتر یا ایکس، یک کانال تلگرامی و اساساً حضور در شبکههای اجتماعی، خود صاحب رسانهاند، بیآنکه درکی از مخاطرات و حقایق پساپردۀ جهان رسانه و این دهکدۀ وسیع، اما پرهیاهو داشته باشند، اینها ورای محاسن و مخاطرات هوش مصنوعی است که خود سرفصلی جداست.
سازمانها نیز اکنون، بهدلیل سرعت انتشار اخبار، وسعت و پراکندگی رسانهها و بیشمار پیامهایی که درلحظه مخابره میشود، در بحرانهای رسانهای، مواجهه با هیولای باجنیوزها و خلاء فرسایندۀ قوانین و مقررات، انتخاب یک استراتژی درست رسانهای، مواجهه با افکار عمومی و جامعۀ مخاطبان و ذینفعان خود، محتاج رسانههای مستقلی همچون ماهنامۀ مدیریت ارتباطات هستند تا در بستری کارشناسی و تحلیلی، دانش لازم را در اختیارشان قرار دهند و زبان گویای آنها باشند. گروه دستاندرکار ماهنامه، به اهمیت کار بزرگی که به آن پرداختهاند واقفاند، اما توصیه میکنم تلاش کنند طیف وسیعتری از موضوعات پردامنۀ حوزۀ ارتباطات را وارد گود کنند؛ استقلال حرفهای ماهنامه نیز همچنان باید حفظ شود و بهویژه در شناسایی افکار و اندیشههای نو و جوانان تحصیلکردۀ بیتریبون، اما اندیشمندی که معمولاً مجال و فرصت اظهارنظر و تبیین افکار و نگرشهایشان را ندارند، غفلت نورزند. ماهنامۀ مدیریت ارتباطات میتواند چندرسانهای شود و از قالبهای جدیدتر نظیر ویدئو، پادکست و گفتوشنودهای چالشی در حوزۀ تخصصی خود بهره بیشتری ببرد و مسیری را که در پیش گرفته، غنای بیشتری بخشد. برای همۀ عزیزان و دوستانم در ماهنامه، بهویژه آقای تقیپور عزیز آرزوی موفقیت دارم.