وقتی به جدیدترین تعریف روابطعمومی میپردازیم، درمییابیم که ادبیات روابطعمومی به قول دکتر ساعی باید «کمکم از رویکردهای سنتی خود فاصله گرفته و فقط به اطلاعرسانی و برقراری ارتباطات تعاملی و تفاهم بین سازمان و مخاطب بسنده نکرده، بلکه بر روابط سودمند بین مخاطبان و سازمان تمرکز کند.»
اما آنچه واقعیت دارد، این است که همچنان روابطعمومی قربانی ثروت و توهم آگاهی و یافتههای سطحی و بصریِ ناشی از مراودات و آمدوشدهای مختلف در سازمانها و نهادهای دیگر است، فارغ از آن که هنوز مدیران بهویژه در بخش صنعت اطلاعی از علم و هنر بودن توأمان روابطعمومی نداشته و آن را به یک واحد کوچک عکاسی، آن هم از نوع اینستاگرامی و سلیقهای تقلیل داده و ستاندههای سطحی خود از اطراف را برتر از زوایای متعدد روابطعمومی میدانند، یادداشت اینجانب را شاید بتوان نقدی عملیاتی و قابلتأمل خواند، اما مهمتر آن است که نهادها، انجمنها و فعالان حوزه ارتباطات و روابطعمومی باید با حضور و ارتباطات گسترده برنامهمحور در انجمنهای صنفی-صنعتی و اتاقهای بازرگانی فعالانه مشارکت نموده تا از حضور کاسبان این عرصه پرهیز شده تا بیش از این شاهد بیراه رفتن روابطعمومی یا پدیدآمدن روابطعمومیهای نوظهور نباشیم.