در شهرستان استهبان استان فارس یکی از اولین نفراتی که از وقوع سیل مطلع شد، جوانی ۳۰ساله و اهل روستای باغشاد، به نام «رضا علیپور» بود که هنگام فعالیت در مزرعه پرورش ماهی متوجه وقوع سیل شده و بهاتفاق دوستان خود با موتور در بستر رودخانه راه افتاده و به سرنشینان خودروهایی که در کنار رودخانه اتراق کرده بودند هشدار داد و از آنها خواست که از رودخانه فاصله بگیرند؛ اما باتوجهبه آفتابی بودن هوا کسی حرفش را قبول نکرد! بنابراین او ایده خلاقانهای به ذهنش رسید و با سنگ به شیشه ماشینها زد، تا رانندهها به بهانه تعقیب او از رودخانه فاصله بگیرند! در این میان حتی شیشه برخی از ماشینها شکست، اما جانشان نجات پیدا کرد.
اندکی این جوان فداکار و داستان جذابش را رها کنید تا متن برخی از اخبار در خصوص ناترازی انرژی را مرور کنیم!
• طبق آمار رسمی شرکت پالایش و پخش که ۲۷ دی اعلام شد، تولید بنزین روزانه ۱۰۷ میلیون لیتر است، درحالیکه میانگین مصرف بنزین بر اساس اعلام جدید مدیرعامل آن شرکت، ۱۲۵ تا ۱۳۰ میلیون لیتر است. یعنی با حدود ۲۰ میلیون لیتر کمبود بنزین مواجه هستیم.
• آمار مصرف گاز در کشور به گفته مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران در روز ۲۰ بهمن، ۸۸۰ میلیون مترمکعب اعلام شد که بنا به اعلام برخی منابع با ناترازی بین ۲۵۰ تا ۳۰۰ میلیون مترمکعب مواجه است.
• بر اساس اعلام دبیر انجمن انرژیهای تجدیدپذیر در تابستان امسال، ظرفیت تولید برق کشور حدود ۷۰ هزار مگاوات است و حدود ۱۸ هزار مگاوات ناترازی برق در کشور وجود دارد.
نمونههای اشاره شده به همراه سایر کمبودها و ناترازیهای موجود، محصول مشترک دو جریان است؛ در یک سمت «رکود توسعه و تولید» و در سوی دیگر «مصرف بیرویه و غیراستاندارد» قرار دارد که فرزند نامشروع آن، عدم توسعهیافتگی و بیبرنامگی و یلگی در مدیریت ناترازی است. (البته عدد و ارقام مربوط به میزان ناترازی بسته به تعداد گویندگان و سطح مسئولان متفاوت و ضدونقیض است که این هم یکی از مشکلات موجود برای حل مسائل است! ولی اصل و نفس وجود ناترازی تنها موضوعی است که استثنائاً بر سر آن «وفاق» وجود دارد!)
اکنون سؤالی که مطرح میشود این است که «نقش روابطعمومی در مدیریت بحران ناترازیها و توسعه صنعتی» چیست؟!
پاسخ به این سؤال را در دو سطح میتوان بررسی کرد، نخست سطح «کنشگرا» است که با نگاهی تحلیلی و تحقیقی، بر چرایی موضوع تمرکز دارد و بر اساس مدل هارولد لاسول به سؤالات «چرا؟» و «چگونه؟» میپردازد. طبیعتاً این سطح بسیار عمیق و زیربنایی است و بهجای پرداختن به معلولها به علتها میپردازد.
روابطعمومیها در سطح کنشگرا میتوانند به ریشههای بروز چنین مسائلی پرداخته و با پاسخ به سؤالاتی مانند اینکه «چرا دومین دارنده ذخایر گازی و سومین دارنده ذخایر نفتی جهان با ناترازی انرژی مواجه است؟»، «چرا صادرکننده بنزین در سال ۱۴۰۱ به واردکننده بنزین در سال ۱۴۰۳ تبدیل شده است؟» و… به علل وقوع چنین نقصانهایی پرداخته و با ارائه پاسخهای تحلیلی، به اصلاح ریلگذاری و بهبود سیاستگذاری کمک نمایند.
اما در سطح واکنشگرا، روابطعمومیها منتظر میمانند تا رویدادی رخداده و در مقابل آن اقدامات واکنشی مختلفی را برنامهریزی و اجرا نمایند. مثلاً پس از وقوع ناترازیهای انرژی، میتوانند اقداماتی مانند «آگاهیبخشی، اطلاعرسانی و شفافسازی وضعیت بحران»، «آموزش مصرف بهینه جهت مدیریت مصرف»، «مدیریت افکار عمومی و جلب مشارکت جامعه»، «تعامل با رسانهها و مدیریت شایعات»، «تقویت هماهنگی بین سازمانی» و «آمادهسازی جامعه برای تغییرات بلندمدت» را در دستور کار قرار دهند و راهکارهای کوتاهمدت و موقتی برای کنترل ناترازی را دنبال کنند.
اینکه روابطعمومیها فعالیت در سطح کنشگرا را انتخاب نمایند یا واکنشگرا را، گاهی یک «انتخاب» و گاهی یک «جبر تاریخی» است، اما هنگامی که زمان فعالیت در سطح کنشگری گذشته است و بحرانی چون سیل واقع شده باشد، تنها و مهمترین اقدامی که روابطعمومیها میتوانند انجام دهند آن است که همچون آن جوان فداکار، با تمام ابزارهای در اختیار، هشدار و آمادهباش بدهند و مسئولان و مردم را از وقوع سیل ویرانگری که به راه افتاده، آگاه نموده و خوابزدگان را بیدار نمایند.
سیدحسین قوامی، مدیر ارتباطات و توسعه برند گروه گسترش انرژی پاسارگاد
کنشگری یا واکنشگری، مسئله این است!
در یکی از روزهای گرم و آفتابی مرداد سال ۱۴۰۱، سیل ویرانگری نقاط مختلف کشور را فراگرفت و خسارات جانی و مالی بسیاری بر جا گذاشت.
لینک کوتاه : https://cmmagazine.ir/?p=10379
- نویسنده : روابط عمومی
- منبع : ما آنلاین