حوزۀ ارتباطات بیش از آنکه دانشی نظری یا تسلط بر مجموعهای از فنون و ابزار و ساخت تواناییها باشد، زیستی است برآمده از تجربهها و آزمودن در تعاملی انسانی؛ جریانی زنده، پویا و انسانی که آن را از بسیاری از حوزههای دیگر متمایز میکند. بر همین اساس است که آموختههای درس و دانشگاه ما نمیتواند در این عرصه بهتنهایی کارآمد باشد؛ در کنار یادگیری پیوسته در دانش و تجربه، زیستن در تعاملات و آموختن از آنها نیز اهمیت دارد.
به بیانی حوزۀ ارتباطات (سازمانی) در کنار دانش، روایتی کاربردی برآمده از بطن جامعه، سازمانها، رسانهها و… است.
در چنین فضایی، وجود رسانهای تخصصی و مستقل در حوزۀ ارتباطات، نه یک مزیت که میتواند ضرورت باشد؛ رسانهای که در کنار بهاشتراکگذاری دانش بهروز این حوزه، بستری میسازد برای تحلیل، بهاشتراکگذاری تجربهها و ایجاد سنجۀ محک فعالیتهای این حوزه.
آنچه نتیجۀ فعالیت چندسالۀ ماهنامۀ مدیریت ارتباطات را میسازد، از همین جنس است؛ ساخت فضای میانهای که در کنار انتقال دانش به دانشجویان و علاقهمندان و متخصصان، بستری برای انتقال تجربههای آزمودهشده به فعالان و متخصصان این حوزه باشد؛ فضایی که برآمده از نگاه عمیق به ماهیت ارتباطات و فهمی مسئولانه و بر پایۀ تخصص از یک رسانه است.
در این سالها پرداختن به تحلیل، گفتوگو، پروندههای موضوعی و بازتاب تجربههای عینی سبب شده ماهنامۀ مدیریت ارتباطات در مسیر نبض ارتباطات حرفهای کشور قرار بگیرد. چرا میگویم «در مسیر قرار گرفتن» و نمیگویم «به مقصد رسیدن»؟ زیرا بهواسطۀ همان پویایی و زندهبودن این جریان، گمان میکنم همۀ ما فعالان این عرصه، همواره در مسیر هستیم و مقصد غاییای برایمان وجود ندارد.
رسیدن به چنین نقشی برای ماهنامۀ مدیریت ارتباطات همزمان میتواند قوتبخش ایجاد یک سنجه برای فعالیتهای متخصصان این حوزه نیز باشد.
میدانیم که در تمامی حوزهها در غیاب رسانههای حرفهای، فضا مستعد ابهام، کلیگویی و گاه مصادرۀ مفاهیم و ارزشها میشود؛ چیزی که حوزۀ ارتباطات هم تا حدودی به آن دچار است و پرداخت سنتی به این حوزه در بیشتر سازمانها به این آسیب دامن میزند.
رسانهای مانند ماهنامۀ مدیریت ارتباطات، میتواند مرهمی در مقابل این آسیبپذیری باشد و با فراهمآوردن فضایی برای گفتوگوی تخصصی، پرداختن به تجربیات موفق و شکستخورده و بررسی روندها و نقدهای منصفانه و مستند، نقش این عیار و سنجه را ایفا کند.
از سوی دیگر، یکی از مهمترین خروجیهای فعالیت حرفهای رسانهای همچون ماهنامۀ مدیریت ارتباطات میتواند این باشد که به ایجاد یک حافظۀ حرفهای و تاریخی برای فعالان حوزۀ ارتباطات کمک کند؛ بسیاری از مسائل و چالشهایی که امروز ما فعالان حوزۀ ارتباطات با آنها روبهرو هستیم، پیشتر به اشکال دیگری برای سازمانها و موضوعات مختلف پیش آمده است، اما نبود ثبت و تحلیل مناسب از آنها، دسترسیِ امروز ما به آن تجربۀ زیسته و نتایج آن را ناممکن کرده است.
رسانهای که بتواند به ساخت چنین حافظهای کمک کند و آن را به اشتراک بگذارد، نهتنها به تولید دانش کاربردی کمک میکند، بلکه مانع از فرسایش تجربهها در گذر زمان میشود. ارزشافزودهای که به رشد این حوزه و متخصصان آن خواهد انجامید، کمکی به مدیریت منابع خواهد داشت و در مجموع کیفیتی روبهجلو برای این عرصه میسازد.
نکتۀ دیگر، کاستی رسانههای گفتوگومحور در فضای ارتباطات کشور است؛ فضایی که در آن متخصصان، مدیران و پژوهشگران بتوانند در قالب گفتوگوهایی تخصصی، نظرات خود را با دیگران به اشتراک بگذارند، نقد شوند و در مسیر بهبود و بلوغ فکری و حرفهای گام بردارند.
ماهنامۀ مدیریت ارتباطات با تأکید بر گفتوگو و چندصدایی در این سالها توانسته این وجه از ماهیت یک رسانه را محقق کند.
امروز، در جهانی که ارتباطات در آن بیش از هر زمان دیگر تعیینکنندۀ موقعیت کشورها، برندها، نهادها و حتی افراد شده، نیاز ما به تفکر دقیق، تحلیلهای ریشهای و تجربههای سنجیده در این حوزه بیش از همیشه است و اینها، جز در بستری حرفهای، مسئولانه و تخصصی شکل نمیگیرند. ماهنامۀ مدیریت ارتباطات، تلاشی در این مسیر است؛ تلاشی که نشان میدهد میتوان میان دانشگاه، نظریه، دانش و میدان عمل، میان تحلیل و عمل و میان تجربه و تئوری، پل ساخت و از آن، افقهای جدیدی برای حوزۀ ارتباطات در کشور ترسیم کرد.
در نهایت، باید گفت که مسئولیت رسانهای چون ماهنامۀ مدیریت ارتباطات، تنها بازتابدادن وضعیت موجود نیست. این رسانه، باید با نگاهی پیشبرنده و مأموریتی روشن، بخشی از آن چیزی باشد که آیندۀ حرفۀ ارتباطات در ایران را میسازد؛ آیندهای که در آن، مرزهای میان ارتباطات واقعی و ارتباطات صوری، میان ارزش و نمایش و میان دانش و شعار، با دقت بیشتری مشخص خواهد شد و این، دقیقاً همان چیزی است که ما امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیاز داریم.
هستی شهریزفر، معمار ارتباطات آروانکلاد