به گزارش ما آنلاین، احتمالاً، عبارت «مرگ مولف» را پیش از این شنیدهاید؛ نام مقالهای از رولان بارت، منتقد ادبی و نظریهپرداز فرانسوی، که در آن دخالت دادن قصد نویسنده و تاریخچه زندگی او در خوانش و تفسیر متن زیر سؤال رفته است. بارت در بحثهای خود استدلال میکند که نویسنده را باید از متنی که نوشته جدا کرد. حالا، محمد سلطانیفر، استاد علوم ارتباطات، عبارتی دیگر را پیش میکشد و از «مرگ مخاطب» سخن میگوید. او معتقد است ما امروز مخاطب (Audience) نداریم، بلکه کاربر (User) داریم. امروز، مرگ مخاطب اتفاق افتاده است و همه سهمی در تولید محتوا دارند. مخاطب تبدیل به کاربری هوشمند و فعال شده که منابعی نامحدود در اختیار دارد و بینهایت هم محتوا تولید میکند. سلطانیفر این صحبتها را در مراسم رونمایی از دو کتاب «آیندهپژوهی رسانه» نوشتهٔ امید جهانشاهی و «ارتباطات استراتژیک و هوش مصنوعی» نوشتهٔ سیمون مور و رولاند هوبشر و ترجمهٔ امیرعلی خلج مطرح کرد. مراسمی که روز سهشنبه 23 خرداد در سالن «عقیق» سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران برگزار شد.
این دو کتاب توسط انتشارات «سیمای شرق» به صاحبامتیازی مجموعهٔ «آیندهپژوهان مدیریت ارتباطات» منتشر شدهاند و ازجمله حاضران در مراسم رونماییشان که با حضور امید جهانشاهی و امیرعلی خلج برگزار شد، امیرعباس تقیپور، مدیرمسئول ماهنامهٔ «مدیریت ارتباطات»، سید غلامرضا کاظمیدینان، رئیس کل باشگاه مدیریت ارتباطات یونسکو-ایران، خسرو رفیعی، رئیس انجمن روابطعمومی ایران، احد رضایان، استاد آیندهپژوهی دانشگاه تهران و فائزه غفوری، مدیر ارتباطات بازاریابی پلتفرم «تریبون» بودند.
کتاب ۱۲۰ صفحهای آیندهپژوهی رسانه که دو فصل آیندهپژوهی (مفاهیم و اصول)، و سناریونویسی دارد، خلاصهای از مهمترین کتابهای آیندهپژوهی است و به گونهای روشن و جامع، اصول و مبانی آیندهپژوهی را ارائه میدهد تا مخاطب بتواند بهصورت نظاممند و اصولی به آینده بیندیشید. این کتاب بهطور ویژه به آیندهپژوهی رسانه اختصاص دارد و ازاینرو برای روزنامهنگاران، پژوهشگران، دانشجویان رشتهٔ ارتباطات و مدیریت رسانهها و همهٔ آنهایی که دغدغهٔ آینده دارند، مفید است. کتاب ارتباطات استراتژیک و هوش مصنوعی (روابطعمومی مجهز به رابطهای کاربری هوشمند) نیز شامل شش فصل و 144 صفحه است. این کتاب درآمدی بر هوش مصنوعی و رابطهای کاربری هوشمند است و میکوشد تشریح کند که چرا و چگونه این دو، عوامل اصلی تحقق یافتن یک انقلاب ارتباطی در زمینه ارتباطات استراتژیک و روابط عمومی به شمار میآیند.
گلایه از یک کممهری
در ابتدای این نشست، امیرعباس تقیپور که در ادامهٔ مدیریت مراسم را نیز عهدهدار بود، در سخنانی کوتاه ضمن اشاره به مغفول ماندن تألیف و ترجمهٔ کتاب در حوزهٔ روابطعمومی گفت: «در سالهای اخیر درخصوص جایگاه و ساختار روابط عمومی و ضرورت و نقش آن بهقدر کفایت صحبت شده، اما در حوزهٔ انتشار کتابهایی با این موضوع، کممهریهایی صورت گرفته است. واقعیت این است که حوزهٔ نشر نیز از شرایط اقتصادی فعلی متأثر شده و قیمت تمامشده کتابهای روابطعمومی و رسانه افزایش پیدا کرده است. شاید یکی از دلایل، تخصصی بودن عرصهٔ روابطعمومی و رسانه است. این حوزه مسائل و چالشهای متعددی دارد و امیدوارم این نشست تخصصی و صحبتهایی که مطرح خواهد شد، سرخطی برای دانشجویان و اساتید باشد تا بیشتر به این چالشها و مسائل توجه کنند و برای آنها راه حلی بیابند.» او در ادامهٔ سخنانش از محمد سلطانیفر برای اهدای صاحبامتیازی و مجوز انتشارات سیمای شرق به مجموعهٔ آیندهپژوهان مدیریت ارتباطات تشکر کرد و گفت که این انتشارات بهرغم همهٔ مشکلات و معضلاتش تاکنون حدود 100 عنوان کتاب در حوزهٔ ارتباطات و بیش از 100 عنوان کتاب در حوزهٔ کودک منتشر کرده است.
مطالعه، همچون نماز، واجب است
«کتاب خواندن یک مهارت، توانمندی و تخصص است که باید کسبش کرد». این آغاز صحبتهای سیدغلامرضا کاظمیدینان، استاد شناختهشدهٔ حوزه روابطعمومی و نخستین سخنران مراسم بود. او درمورد اهمیت مطالعه چنین گفت: «مهارت مطالعه از راههایی از جمله شرکت در جلسات کتابخوانی و شنیدن پادکستهای این حوزه افزایش مییابد. امیدوارم از من خرده نگیرید، اما همانطور که نماز واجب است، مطالعه هم واجب است. چون مطالعه موجب بهبود عملکرد ذهن در ارتباط با خداوند و کسب اطلاعات از پیرامونمان میشود. با مطالعه است که میتوان سواد رسانهای به دست آورد. یکی از مشکلات امروز جامعه ما همین نداشتن سواد رسانهای است. متأسفانه در نبود سواد رسانهای ما همه چیز را به ذهنمان راه میدهیم. مطالعه، ما را خلاق میکند و تخیلمان را گسترش میدهد. ضمن این که موجب تقویت حافظه، افزایش تمرکز و آگاهی و کاهش اضطراب هم میشود. آگاهی، دانایی میآورد و دانایی، توانایی. آگاهی، دانایی و توانایی موجب شادابی انسان میشوند. جامعهای که اهل مطالعه باشد، شاداب است و جامعهٔ شاداب به توسعه پایدار دست مییابد. کتاب، منبع باارزشی است که قیمت ندارد. مطالعه، انسان را مثبتنگر و زیبانگر میکند و کتابخوانی روح و روان انسان را جلا میدهد. مطالعه، ورزش مغز است و نبودش مغز را به برکهای راکد تبدیل میکند که بو گرفته است. از مزایای خواندن کتاب، استفاده از کلمات درست در صحبتهایمان است. تقویت مهارتهای نگارشی و مهارتهای ارتباطی، آرامش فکر، اجتماعی شدن و اخلاقمداری از دیگر مزایای مطالعه است و چنین انسانی میتواند برای جامعهاش انسانی مفید و اثربخش باشد.»
خسرو رفیعی، رئیس انجمن روابطعمومی ایران هم در صحبتهای کوتاهی اضافه کرد: «من به اینجا آمدهام تا از شما تشکر کنم که چنین محافلی را با کوششهای بسیار راهاندازی کردهاید و ما را گرد هم جمع میکنید. من دغدغهای دارم و آن داستان هوش مصنوعی است. فکر میکنم اگر ما به این سمتوسو نرویم که کتاب بخوانیم، آرامآرام ذهنمان منجمد میشود. وقتی خودمان فکر نکنیم و بگذاریم کامپیوتر و هوش مصنوعی به جایمان فکر کنند، به مجسمههایی بیخاصیت تبدیل خواهیم شد که نه فکر داریم و نه اندیشه. درست است که هوش مصنوعی مزایای بسیار دارد، اما ضرررسان هم هست. چراکه فرزندان ما در آینده، توانایی اندیشیدن را از دست میدهند و به ربات تبدیل میشوند.»
نشستن مصلحتسنجی بهجای آیندهنگری
در ادامه، امیرعباس تقیپور از امید جهانشاهی، نویسندهٔ کتاب آیندهپژوهی رسانه خواست تا درمورد چرایی و ضرورتهای نگارش این اثر صحبت کند. جهانشاهی چنین گفت: «کتاب آیندهپژوهی رسانه، اولین کتاب من نیست، اما کتابی است که به دلایلی نگاه ویژهای به آن دارم. من پیش از این کتابهای «روزنامهنگاری جایگزین»، «روزنامهنگاری شهروندی و دموکراسی» و «مدیریت فرآیندهای استراتژیک در صنایع نوظهور رسانهای» را ترجمه و تألیف کردهام، اما این کتاب بهدلیل اهمیت بحث آیندهپژوهی برایم ویژه است. مهمترین دلیل انگیزهبخش برای تألیف این کتاب، تمایلم برای ارتباط دادن حوزههای رسانه و ارتباطات با آیندهپژوهی بود. درواقع میخواستم اهالی رسانه، روزنامهنگاران، روابطعمومیها، مدیران رسانهها، پژوهشگران و دانشجویان این حوزه را با بحث بسیار مهم آیندهپژوهی آشنا کنم. شما اگر به ادبیات کلاسیک، منابع فرهنگی و دینیمان نگاه کنید، متوجه میشوید که نسبت به آیندهاندیشی، آیندهنگری و دوراندیشی توصیهٔ بسیار کردهاند. این منابع، دوراندیشی را یکی از چهار فضیلت و همعرض عدالت، شجاعت و میانهروی دانستهاند و بهنظرشان دوراندیشی آن سه فضیلت دیگر را راهبری میکند. ادبیات ما آکنده از اشعاری در ستایش دوراندیشی است، اما باوجود همه توصیههایی که در منابع کلاسیک فرهنگی، دینی و سخنان بزرگان اندیشهمان شده است، کمتر به آن اقبال نشان دادهایم.»
جهانشاهی با اشاره به این که «آیندهپژوهی در حوزههای مختلف آنگونه که باید و شاید مورد توجه دانشگاه، پژوهشگران، مدیران و مسئولان قرار نگرفته است»، ادامه داد: «جامعهٔ ما به جامعهای کوتاهمدت تبدیل شده است؛ جامعهٔ کوتاهمدتی که مدام بهدنبال عمل مبتنی بر مصلحت است. مدیریت ما کارتابلی است و برنامهریزی مدیرانمان تنها برای پاسخ دادن به مسائل روز است در کارتابلشان گذاشتهاند. مسئولان ما مدام درگیر این مسئله هستند که در این پیچ حساس تاریخی چه باید کرد.
این مسئله موجب نادیده گرفتن افقهای بلندمدت شده است. ما چون آیندهنگری را جدی نگرفتهایم، با مسائلی مواجهیم که ریشهٔ آن فقدان آیندهپژوهی است. اگر ما در گذشته به آیندهپژوهی توجه کرده بودیم، اکنون میدانستیم که نهادهای مدنی به چه میزان میتوانند به ساخت درونی قدرت کمک کنند. غفلتی که در این امر صورت گرفته، موجب شده اکنون شاهد ضعفهای جدی در ساخت درونی قدرت باشیم. بیتوجهی صورت گرفته به ایران و فرهنگ آن و همبستگی ملی باعث یکهتازی برخی از افراد ضدایرانی در تعدادی از رسانههای خارجی شده است. اگر ما آیندهپژوهی را در امر سیاست و مدیریت جدی میگرفتیم، بسیار بیش از این به ایران میاندیشیدیم. پرسش این است که اساساً بهواسطهٔ چه ساختارها و الویتهایی نمیتوان آینده را جدی گرفت؟ این هم بحث مهمی است که باید درمورد آن صحبت کرد و همچنین درباره این که امروزه باید چه مناسباتی را لحاظ کنیم تا بتوانیم به آیندهپژوهی و افقهای بلندمدت بپردازیم؟»
نویسنده کتاب آیندهپژوهی رسانه ادامه داد: «به سراغ بحث رسانه میروم که دغدغه جدی همهٔ ما است. به ساختارهای سازمانهای رسانهای کشورمان بنگرید. عمده رسانههای بزرگ ما دولتی و حکومتی هستند. میزان اعتنای رسانهها به ساختارهای سنتی، تراکم نیروی انسانی و امثالهم نشان میدهد که بیتوجهی به آیندهنگری، نگاه نکردن به افقهای بلندمدت و نادیدهانگاری تحولات یکی از مشکلات جدی نظام رسانهای کشور است که ما و جهانمان را دربرمیگیرد. واقعیت این است که بیش از دو دهه است که جهان اقتصاد، جهان سیاست، جهان بازاریابی، جهان رسانه و… وارد اکوسیستمی جدید با مختصاتی تازه شده است. این مختصات کاملاً با مختصات پیشین متفاوت است. مانوئل کاستلز، نویسندهٔ کتاب «عصر اطلاعات» میگوید: «در جامعهٔ شبکهای همه چیز باید ازنو تعریف شود. چون جامعهٔ شبکهای اساساً ریختار و مناسبات را بههم میریزد و همه چیز را نو میکند.» برای مثال، به حوزه ادبیات نگاه کنید. ادبیات داستانی گذشته ما قهرمانمحور و مبتنی بر ساختی روایی بود، اما رمان نو مبتنی بر ساختارشکنی است و میتوانید از هر فصلی که میخواهید محتوا را بخوانید. این رمان، فاقد قهرمان است. این نظم تازه را میتوانید در عرصهٔ معماری هم ببینید. معماریهای باشکوه گذشته جای خود را به ساختارهای بههمریخته و فاقد نظم داده است، که درست یا غلط تعبیر به سبک پستمدرن هم میشود.»
او با بیان این که در حوزهٔ رسانه نیز اتفاق مشابهی رخ داده است، افزود: «سازمان رسانهای، معنای مدیریت در آن و اساساً معنای رسانه کاملاً تغییر کرده و دگرگون شده است. ما وارد اکوسیستم جدیدی بهنام دیجیتال شدهایم که در آن سازمان دیگر بهمعنایِ سازمانی بزرگ و سلسلهمراتبی نیست. سازمان رسانهای به سازمانی تبدیل شده که نیروها در آن کاملاً خودگردان و دارای ساختار کاملاً شبکهای و پراکنده و بدون نظماند. در این سازمان، مدیر بهمعنای هماهنگکننده است. چون نیرو، خودگردان و مستقل است و تولید محتوا در هرجا و روی هر پلتفرمی صورت میگیرد. چنین گفته میشود که سازمانهای رسانهای به سازمانهای میانهمحور تبدیل شدهاند و بدنه است که قدرت دارد و تعیینکننده است. وقتی معنای سازمان، مدیریت، و نیروی انسانی دگرگون شده است، پس آنچه در سازمانهای رسانهای حرف اول را میزند، نه شخص مدیر است و نه تعداد نیرو و شاخصهایی که در دنیای قبل از دیجیتالیسم اهمیت داشتند، برند و فناوری مهم است؛ این که شما چقدر میتوانی مدیریت برند کنی و چقدر میتوانی با فناوریهای جدید وفق پیدا کنی. این دو مورد است که تعیین میکند چه کسی دست بالاتر را دارد. درنتیجه، میبینید که نیویورکتایمز در بسیاری از عرصهها از سیانان جلوتر است، درحالیکه به مراتب کوچکتر است.»
جهانشاهی در پایان اضافه کرد: «اگر به روندپژوهی سازمانهای رسانهایمان نگاه کنید، میبینید که نظام رسانهای ما بهدلیل بیتوجهی به آیندهپژوهی رسانه، در انجام وظایفش ضعیف عمل میکند. روندپژوهیهای صنعت رسانه از سال 2015 به این سو مدام روزنامهها را با تلویزیون و رسانههای اجتماعی مقایسه میکرد و میگفت روزنامه در حال افول است و تلویزیون افولی تدریجی را تجربه میکند و رسانههای اجتماعی در حال رشد انفجاریاند. در حال حاضر بحث داغ درمورد این است که رقابت برندهای رسانهای در فضای مجازی به چه صورت است و درآمدزاییشان با چه تنگناهایی روبهرو است. آنوقت در کشور ما سیاستگذاری اینترنت بهگونهای است که اجازه تحول ضروری و ناگزیر را به سازمانهای رسانهای نمیدهد. امیدوارم نظام رسانهایمان بهسمت توجه به آیندهپژوهی برود و تلاشی که من در تألیف کتاب آیندهپژوهی رسانه کردهام، معطوف به همین هدف است.»
ابعاد تغییرات رسانه: تکنیکی، محتوایی، مخاطب
محمد سلطانیفر، دیگر سخنران این مراسم بود که صحبتهای خود را چنین آغاز کرد: «بحثی که در کتاب آیندهپژوهی رسانه مطرح میشود، بسیار مفصل است که سالهای سال در حوزههای گوناگون رسانه با آن رودررو بودهایم. یکی از مباحث جالبتوجهی که امید جهانشاهی در فصل دوم کتاب خود به آن اشاره کرده، سناریونویسی است که بر اساس آیندهپژوهی شکل میگیرد. مثالی ساده میزنم. «نورمن شوارتسکف» که فرماندهی نیروهای ائتلاف را در جنگ اول خلیجفارس در سالهای ۱۹۹۰ و ۱۹۹۱ میلادی بر عهده داشت، میگفت که ما برای حمله به عراق، در اتاق فکرمان 263 سناریو را روی میز گذاشتیم و بعد وارد عملیات شدیم. این 263 سناریو در پنج دستهٔ واقعبینانه، خوشبینانه، معجزه، بدبینانه و فاجعه گنجانده شده بودند. معنایش این حرف این است که آن طرفی برنده میشود که همهٔ این موارد و احتمالات را ببیند. امید جهانشاهی در کتابش بهدرستی اشاره کرده که این سناریونویسی هیچگاه صرفاً بر مبنای حوادث و اتفاقهای گذشته انجام نمیشود. او در صفحه 51 کتابش به مثلثی اشاره کرده است که شامل وزن گذشته، فشار زمان حال و کشش آینده است. سناریوی ما برای آینده، بر مبنای آنچه در گذشته اتفاق افتاده، شکل میگیرد. با فشارهای وارده امروزی جریان پیدا میکند و باید ببینیم در آینده چه چیزی را شکل خواهد داد. هنگامی که این دستهبندیها را درک کنیم، تازه متوجه میشویم که دلیل خارج شدن اتفاقات از کنترلمان چیست.»
سلطانیفر در ادامه اظهار کرد: «من ابعاد مختلف تغییرات رسانه را در سه بُعد تکنیکی، محتوایی و مخاطبین دستهبندی کردهام. اگر بخواهیم به آینده رسانههایمان توجه کنیم، حتماً باید این سه بُعد را در نظر بگیریم. در حوزهٔ تغییرات تکنولوژیکی و تأثیر آن بر بُعد تکنیکی، انقلابی اتفاق افتاده است که میتوان زیرورو شدن نامیدش. آنچه در بُعد تکنیکی رخ داده است، تغییری در ساختار رسانهها داده که میتوان ردش را در دستگاههای تایپ دستی و تلکس و فیلم و زینک تا آمدن مودم و … دید. ما باید ساختار رسانهایمان را باتوجهبه آنچه در دنیا اتفاق میافتد، توسعه دهیم. باید بدانیم آیندهای که با روبات شکل میگیرد، چگونه آیندهای است و آنچه درمورد هوش مصنوعی گفته میشود، قابلیت و امکان رقم زدن چه فاجعههایی را دارد.»
سلطانیفر با اشاره به دومین بُعد تغییرات رسانه، افزود: «محتوا، حوزهٔ دوم است. امروز رسانهای موفق است که محتوای آن در تعداد بیشتری از پلتفرمها منتشر کند. ما باید از متن بهسمت ویدئو حرکت کنیم. روزنامهنگاری بدون تصویر معنا نمیدهد. از آن سو، بیاموزیم که بلندنگاری را فراموش کنیم. تکنولوژی به ما آموخته است که میتوان در 144 کاراکتر هم آنچه را که میخواهیم بگوییم. کوتاهنویسی، مختصرنویسی و جزئینویسی آیندهٔ روزنامهنگاری است. قواعد دستوری ما باید بهسمت نگارش غیررسمی برود. زمانی که روزنامهنگاری شهروندی شکل گرفت، ایموجیها بهجای متنها با ما حرف زدند و این نشان میدهد که ما باید با کاراکترهای کمتر، ایموجیها و قواعد بینالمللی و همهفهم صحبت کنیم. اگر به کتاب «روزنامهنگاری» کاظم معتمدنژاد، استاد من و استاد همهٔ عزیزانی که در حوزهٔ روزنامهنگاری فعالاند، نگاه کنید، میبینید که اگرچه بسیار از آن آموختهایم، برخی مواردش در دنیای امروز کارایی ندارد. مثلاً اینکه تیتر باید حاوی فعل باشد و اگر فعل نداشته باشد، تیتر نیست. درصورتیکه امروزه میبینید که اصلاً اینگونه نیست و یک کلمه هم میتواند یک تیتر کامل باشد. بنابراین، ما باید قواعد رسمی را دستخوش تحول در محتوا کنیم.»
سلطانیفر که حضور در معاونت مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدیرکلی دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانههای این وزارتخانه بخشی از سوابق اجراییاش است، در ادامه با تأکید بر این که تولید محتوا توسط همگان اتفاق میافتد، از سومین بُعد تغییرات رسانه سخن گفت: «زمانی فقط روزنامهنگار، روزنامهنگار بود، اما امروز همه روزنامهنگارند. امروز همه میتوانند محتوا تولید کنند. از زمانی که وبِ یک به وبِ دو تبدیل شد، در حوزهٔ مخاطبان هم انقلابی عظیم رخ داد. معنای ساده وب دو این است که همه میتوانند به تولید محتوا بپردازند و حاصل را به دیگران ارائه کنند. دیگر دورانی که یک نفر پیام میداد و دیگران مجبور به خواندن بودند، گذشته است. ما امروز مخاطب (Audience) نداریم، بلکه کاربر (User) داریم. امروز مرگ مخاطب اتفاق افتاده و همه سهمی در تولید محتوا دارند. مخاطب تبدیل به کاربری هوشمند و فعال شده که منابعی بینهایت در اختیار دارد و بینهایت تولید محتوا میکند. امروزه کاربران تحلیلگرند و باید سناریوهای رسانهای برای آینده را باید بر مبنای ویژگیهای آنها نوشت. کاربر امروز مطالبهگر، پرسشگر و شکاک شده است؛ یعنی هم شکاک است و هم نقاد. کاربر میتواند فارغ از زمان و مکان سؤال کند و اگر شما نتوانید به او پاسخ دهید، در چتجیپیتی هر آنچه را که میخواهد مییابد. در این بیزمانی و بیمکانی، آیندهنگری موضوعی بسیار جدی و مهم برای رسانهها است. دنیای آینده، دنیایی جهانیشده و بدون مرزهای جغرافیایی است و در آن هیچ محدودیتی باقی نمیماند. آینده از آنِ هوش مصنوعی است و این خطری بسیار بزرگ است. هوش مصنوعی در آینده خودش تبدیل به کاربر خواهد شد و حتماً از ما جلو خواهد زد.»
عصر عدم قطعیت، ابهام، پیچیدگی و نوسان
در ادامه، امیرعباس تقیپور با معرفی احد رضایان، عضو هیئتعلمی گروه آیندهپژوهی دانشگاه تهران، از او خواست درمورد کتاب «آیندهپژوهی رسانه دیدگاهایش را بیان کند. رضایان گفت: «من میخواهم به چهار نکته درمورد آیندهپژوهی اشاره کنم. ما از فضایی مبتنی بر دود و آتش، به فضایی مبتنی بر تلویزیون و رادیو رسیدیم و آنگاه به اینترنت، شبکههای اجتماعی، «متاورس» و هوش مصنوعی. من نمیتوانم به شما بگویم که در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد، اما میتوانم شرح دهم که در چه محیطی زندگی میکنیم تا شما بر اساس شناختی که از محیطتان به دست میآورید، تصمیمگیری کنید. چهار مفهومی که درمورد آنها صحبت خواهم کرد، به ما نشان میدهد که در چه دنیایی زندگی میکنیم. نخستین مفهوم، عدم قطعیت است. عدم قطعیت یکی از ویژگیهای مهم عصر فعلیمان است. این عصر، عصر غیرقابل پیشبینیها است. هرچند بخشی از کلانروندهای آینده قابل پیشبینی است، درباره بخش بزرگی از آن بااینکه میدانیم چه حالتهایی دارند، اما دقیقاً نمیتوانیم بگوییم چه اتفاقی خواهد افتاد. شما هر تصمیمی که بخواهید بگیرید، باید بدانید که آینده قابل پیشبینی نیست. ویژگی دوم، که موجب تبدیل آیندهنگری به دانشی فرارشتهای شده است، پیچیدگی است. جهان ما از عصر کشاورزی تا به حال بهطرز وحشتناکی پیچیده شده و رسانه یکی از عوامل اصلی ایجاد این پیچیدگی است. رسانه، روابط و پیامدها را شدت بخشیده و هرچه پیامدها بیشتر شود، پیچیدگی هم بیشتر میشود. اکنون مهارت حل مسئله در محیطهای پیچیده به مهارتی بااهمیت تبدیل شده است. چرا ماشینری مهم شده است؟ چون ذهن انسان از پیچیدگی فراری است و قابلیت حل این سطح از پیچیدگی را ندارد؛ یعنی نمیتواند روابط تأثیرگذاری متقابل بیش از دوسه پیشنهاد را با هم بسنجد. از همین رو، ماشینری، هوش مصنوعی و … مهم شدهاند.»
او با اشاره به این که موضوع سوم، ابهام است، افزود: «جهانی که در آن زندگی میکنیم بهطرز وحشتناکی مبهم است؛ چون چیزهایی هست که ما نمیدانیم که نمیدانیمشان و نسبت به آنها جهل مرکب داریم. این چیزها را نمیتوانیم به گذشته ارجاع دهیم. ما هر روز وارد آیندهای میشویم که نمیشناسیمش و تلاشی هم برای شناختش نمیکنیم. تمام دانش ما مربوط به گذشته و تمام تصمیمات ما مربوط به آینده است؛ آیندهای که دانش ما پنجاه یا شصتدرصد آن را دربرمیگیرد. مورد آخر، نوسان است. به نوسان وضعیت دلار، قیمت مسکن، درآمدهای دولت، قیمت نفت و … بنگرید و آنگاه با 50 سال گذشته مقایسهشان کنید. میزان نوسان، از عصر کشاورزی تابهحال صدها برابر افزایش یافته است. نوسان موجب کاهش قدرت تصمیمگیری ما میشود و عمر استراتژیها را از پنج سال و ده سال به شش ماه و سه ماه میرساند. به گونهای که اکنون گفته میشود روزانه باید استراتژی تدوین کرد. در برابر نوسان، دو کلیدواژه تابآوری و انطباقپذیری اهمیت زیادی دارند. نکتهٔ آخر این است که رسانه نهتنها بهشدت متأثر از این چهار ویژگی است، بلکه خودش هم تشدیدشان میکند؛ چراکه در جهانی زندگی میکنیم که روابط نه علّی و یکطرفه، که مبتنی بر اثرگذاری و اثرپذیریاند. همه سازمانها بر هم اثر میگذارند و اثر میپذیرند و هیچ کنشگری نمیتواند در عصر جدید بهتنهایی از عهدهٔ ساخت آینده برآید. برای همین میگویند در عصر جدید، ساخت آینده یک امر مشارکتی است.»
لزوم تجهیز روابطعمومی به هوش مصنوعی
کتاب دیگری که در این مراسم درمورد آن صحبت شد، ارتباطات استراتژیک و هوش مصنوعی، نوشتهٔ سیمون مورورولاند هوبشر با ترجمهٔ امیرعلی خلج بود. امیرعلی خلج در پاسخ به سؤال تقیپور درباره چرایی ترجمهٔ این کتاب و انگیزهاش گفت: «میخواهم در آغاز صحبتم به موضوعی بدیهی اما مهم اشاره کنم. بر اساس تجربهٔ تاریخی، برخی مشاغل و حِرَف در سرزمینهایی به وجود میآیند و سپس سرزمینهای دیگر متوجه کارکرد آنها میشوند و از آنها بهره میبرند. روابطعمومی هم یکی از این مشاغل است که خاستگاه آن مملکت ما نبوده و از جای دیگری آمده است. روابطعمومی بنابر دلایلی و احساس نیازهایی در کشور آمریکا متولد شد و سپس کشورهای دیگر و ازجمله کشور ما آن را پذیرفتند. بهتبع این اتفاق، متون مرتبط با این دانش نیز پیچیدگیهایی دارند. وقتی حرفهای در کشوری به وجود میآید، یعنی مردم آن کشور باتوجهبه تجربهٔ جمعی خود به این نتیجه رسیدهاند. زمانی که کسی مانند منِ مترجم تلاش میکند کتابی تخصصی را ترجمه کند که خاستگاه آن کشوری دیگر است، بهطور قطع با چالشهای بسیاری روبهرو میشود. یکی از این چالشها این است که بفهمم در منابع ذکرشده دقیقاً چه مواردی آمده و بتوانم آن را متناسب با فرهنگ و سیستم زبانی خودمان به گونهای قابل فهم برای متخصصان و غیرمتخصصان، بازگو کنم.»
خلج با بازگشت به ضرورت ترجمهٔ اثر ادامه داد: «من بسیار علاقمند بودم که این کتاب را همزمان با پانزدهمین همایش روابطعمومی الکترونیک در 24بهمن سال گذشته ارائه کنم، اما وسواس زیاد بر سر کیفیت انجام کار موجب شد به آن زمان نرسد. نکتهٔ مهم کتاب این است که روابطعمومی مانند دیگر حوزهها در حال تغییری بنیادین است و باید به ابزارهای هوش مصنوعی و ازجمله رابطهای کاربری هوشمند مجهز شود. این کتاب میگوید هوش مصنوعی چه کارکردهایی برای روابطعمومی دارد و روابطعمومی باید چه نوع رابطهای کاربری هوشمندی را انتخاب کند. من امیدوارم تلاشی که بر سر ترجمهٔ کتاب کردهام، بهقدر کافی بوده باشد و مشتاقان از آن بهره ببرند.»
نگاهی مثبتنگرانه به هوش مصنوعی
آخرین سخنران این مراسم فائزه غفوری، مدیر ارتباطات بازاریابی پلتفرم تریبون بود که تقیپور او را بهعنوان مدیری جوان و زنی فعال در حوزهٔ روابطعمومی معرفی کرد. غفوری در ابتدای صحبتهایش دربارهٔ کتاب ارتباطات استراتژیک و هوش مصنوعی، اشاره کرد که میخواهد آنچه را از کتاب فراگرفته با امور روزمره کسبوکارها (نه با هوش مصنوعی) ترکیب کند و توضیح دهد که اگر این کارها با هوش مصنوعی انجام شوند چه تأثیری خواهد داشت. او گفت: «شاید آنچه ما را بیش از همه نگران میکند، اتفاقاتی است که در آینده با هوش مصنوعی رخ میدهند. نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد که میتوان به دو دستهٔ کلی تقسیمشان کرد. بسیاری گمان میکنند که با ورود هوش مصنوعی بهرهوریمان در تمام جنبههای زندگی، از کار و تحصیل گرفته تا سرگرمی، افزایش مییابد. دستهٔ دوم اما احساس میکنند که با گسترش استفاده از هوش مصنوعی، برخی مشاغل بهکلی نابود میشوند و هوش مصنوعی جای شاغلان را میگیرد. من، بشخصه با دستهٔ اول موافقم و معتقدم اگر بتوانیم از هوش مصنوعی بهدرستی در زندگیمان استفاده کنیم، درنهایت بهرهوریمان افزایش خواهد یافت. شاید برخی مشاغل از بین بروند، اما در ادامه شغلهای جدیدی ایجاد میشود که تفکر و خلاقیت انسان در آنها اهمیت بیشتری دارد.»
غفوری ادامه داد: «شاید دیده باشید که برخی کسبوکارهای داخلی یا خارجی در چند ماه گذشته از چتجیپیتی یا هوش مصنوعی بهطور کلی در کسبوکارهایشان استفاده کردهاند.
برای مثال، تپسی پیشتاز استفاده از چتجیپیتی در میان کسبوکارهای داخلی بود و این سرویس را به اپلیکیشن خود اضافه کرد و هدفش این بود که فرآیندهای ارتباطیاش را با مشتریان و ذینفعان تسهیل کند. اگر بخواهیم از هوش مصنوعی در ارتباطات کسبوکارمان استفاده کنیم، شاید بد نباشد آن را به دو دسته تقسی کنیم: یکی ارتباطات مستقیم ما با مشتری است، دومی هم زیرساخت ارتباطاتی است که باید فراهم شود و استراتژی ارتباطیمان را بر پایهٔ آن بچینیم. در ارتباطات مستقیممان، تجربه مشتریمان بهبود پیدا خواهد کرد و زمان پاسخگویی کاهش مییابد که ازجمله شاخصهای مهم پشتیبانی است. در فصل چهارم کتاب، به رابط کاربری هوشمند شنیداری اشاره شده بود. اگر بتوانیم از هوش مصنوعی شنیداری استفاده کنیم و تماسهایمان را با آن پاسخ دهیم، میتوانیم نیاز مشتری را در اولین تماس کاملاً رفع کنیم. ضمن این که مطمئن خواهیم شد که همهٔ مشتریانمان سطح یکسانی از خدمات را دریافت خواهند کرد؛ چراکه در این صورت، خدمات پشتیبانی ما وابسته به سابقهٔ کاری، دانش و مهارت فرد پاسخگو نیست. همچنین میتوانیم هر هفت روز هفته و هر 24 ساعت شبانهروز پاسخگو باشیم. اگرچه بسیاری از کسبکارها هماکنون نیز چنین ویژگیهایی دارند، هزینههایی که برای نیروی انسانی چنین کاری پرداخت میکنند، بسیار زیاد است. همهٔ این موارد به بهبود تجربه مشتری و افزایش رضایت او منجر میشود.»
او در پایان گفت: «با استفاده از هوش مصنوعی میتوانیم بازخوردهای مشتری را به سرعت جمعآوری و تحلیل کنیم، نظرسنجیهای باکیفیتتری انجام دهیم و تمامی تعاملات مشتریان را به دادههای قابل استفاده تبدیل کنیم. اگر هم سؤالی از ما پرسیده شود، میتوانیم آن را به لایههای بالاتر کسبوکارمان منتقل کنیم تا در تصمیمگیریها مورد توجه قرار گیرد. درنهایت امیدوارم که اگر در کسبوکاری مشغول فعالیت هستیم بتوانیم جای هوش مصنوعی را در شاهراههای ارتباطیمان با مشتریان پیدا کنیم و مدنظر قرار دهیم.»
این مطلب در شماره ۱۵۷ «ماهنامه مدیریت ارتباطات» منتشر شد. شماره ۱۵۷ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» را میتوانید از دیجیکالا سفارش دهید.