به گزارش ما آنلاین، متن کامل این یادداشت به شرح زیر است؛
مهرماه 1380 که دانشجوی سال چهارم رشته علوم ارتباطات اجتماعی با گرایش روابطعمومی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی بودم، افتخار نشستن در کلاس درس «ارتباط با مطبوعات» خانم دکتر مهدخت بروجردی علوی را پیدا کردم. در کلاس درس این استاد بافضیلت، نیکوسیرت و مسلط به مباحث تخصصی حوزه ارتباطات و روابطعمومی، ایشان از ضرورتها و الزامات ارتباط با مطبوعات و ظرایف و ریزهکاریهای این موضوع برایمان میگفتند و ما دانشجویان کلاس ایشان (ورودیهای سال 1377)، یکی از اصلیترین درسهای تخصصی روابطعمومی را در محضر ایشان آموختیم. به گمانم، قبل از ایشان، همسر دانشورشان، استاد دکتر محمدمهدی فرقانی، عهدهدار تدریس این درس مهم بودند. دو سال بعد از آن روزها که وارد کار روابطعمومی در یک شرکت دولتی شدم، تازه به اهمیت این درس و نقش آن در توفیق یک روابطعمومی، پی بردم. به لطف استاد، آن درس را با نمره 19.5 گذراندم و یکی دو ماه پس از پایان نیمسال اول، روزی با ایشان در راهروی دانشکده رو در رو شدم. سلامی عرض کردم. بعد از جواب سلام، بلافاصله فرمودند: «در جمع زدن نمرات برگه امتحانی شما، اشتباهی رخ داد و نیم نمره به شما بدهکار هستم. مهلت ثبت نمرات هم به پایان رسیده و امکان تغییر نمره وجود ندارد. حلالم کنید که مدیون نباشم.» اما من هیچ اعتراضی به نمرهام نداشتم و بیان این سخنان را از طرف استاد، از بزرگواری و دقت نظرشان میدانستم. یادم نیست که از فرط خجالت، چه پاسخی به ایشان دادم. فقط میدانم که از آن لحظه به بعد، همواره استاد را با این صفت تقوا و دقت و پایبندی عملیشان به حلال و حرام الهی، به یاد میآورم.
نویسنده این یادداشت در مقام یک دانشجوی استاد، در جایگاهی نیست که در وصف جایگاه علمی و حرفهای ایشان سخنی بگوید. استادان و صاحبنظران علوم ارتباطات، در اینباره سخنها خواهند گفت. فقط این را بگویم که همت والای ایشان در آمادهسازی متون تخصصی مورد نیاز حوزه ارتباطات اجتماعی، بهویژه تآلیف کتابهای ارجمند «نگارش رسانهای» و «روابط عمومی و ارتباط با رسانهها» (به همراه دکتر محمد مهدی فرقانی) و ترجمه دو کتاب ارزشمند «ارتباطات رسانهای در عمل» و «تحلیل پیامهای رسانهای» و نگارش دهها مقاله تخصصی، ناشی از سالهای سال دانشورزی و تجربهاندوزی موثر ایشان در این حوزه است. استاد با این آثار معتبر، تربیت صدها دانشجو و همچنین مدیریت سودمندشان در روابطعمومی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در شماری از سالهای دهههای 80 و 90، نام نیک و خاطرات درخشانی را از خود بهجا گذاشتهاند. ایشان توانستهاند علم ارتباطات و عمل روابطعمومی را به هم پیوند بزنند و با شایستگیهای فراوانی که دارند، اکنون یک استاد موفق و نمونه هستند. خلق و خوی نیکو و خیرخواهی و مهربانی ایشان و دلسوزیشان برای دانشجویان، نقل محافل است. دو دوست عزیزم، دکتر منصور ساعی و دکتر امیر کیهان، با شور و شوق برایم تعریف کردهاند که تشویق و راهنمایی و راهگشایی استاد مهدخت بروجردی علوی، چه نقش مهمی در مسیر ارتقای علمی و حرفهای آنها داشته است.
فراموش نمیکنم که در مردادماه 1383 که ایشان مدیرکل روابطعمومی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بودند، با جمعی از دوستان در تدارک برگزاری مراسم یادبودی برای اولین سالگرد درگذشت شادروان دکتر محمدجواد یوسفیان، استاد فقید دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، بودیم. خانم دکتر پروین معروفی، همسر فرهیخته استاد یوسفیان، مایل بودند که کتابخانهای در زادگاه آن استاد یعنی شهر بَرزُک در نزدیکی کاشان، تأسیس شود و همزمان با برگزاری مراسم یادبود، آن کتابخانه نیز افتتاح شود. در ستاد اجرایی این مراسم، پیشنهاد شد برای تجهیز کتابخانه، سراغ چند وزارتخانه و سازمان برویم و از آنها بخواهیم که تعدادی از کتابهایشان را در اختیار این کتابخانه قرار دهند. با معرفی آقای دکتر فرقانی که رئیس دانشکده علوم اجتماعی بودند و کمکهای بسیاری به برگزاری این مراسم کردند، با خانم دکتر بروجردی نامهنگاری شد و ایشان نیز با مهر و محبتی فراوان، تعداد زیادی کتاب را برای آن کتابخانه مهیا کردند. با دو دوست عزیزم، پژمان موسوی و فرشید مقدم سلیمی، در عصر یک روز گرم مردادماه، به دفتر استاد بروجردی در ساختمان وزارت علوم در خیابان شهید نجاتاللهی (ویلا) بودند، رفتیم و کتابها را برای ارسال به کتابخانه استاد یوسفیان در برزک، از ایشان تحویل گرفتیم و آن کتابخانه هم افتتاح شد. یادش بهخیر.
برای این استاد نیکنام، همسر فرهیخته و خانواده گرانقدرشان، سلامتی و خوشبختی روزافزون آرزو میکنم و امیدوارم جامعه علمی ارتباطات و روابطعمومی ایران، همواره از فیض وجودشان و چشمه جوشان دانش و معرفتشان بهرهمند بماند.
برین رَواقِ زَبَرجَد نوشتهاند به زر که جز نِکوییِ اهلِ کرم نخواهد ماند
انتهای پیام