فردا همین امروز آغاز میشود
متخصصان روابطعمومی به طور مستمر و به بهانههای مختلف و در بازخورد به رویدادهای و تغییرات مهم جهانی، فرصتی برای بازنگری در نقش و مسئولیتهای این حرفه فراهم میآورند. باتوجهبه تحولات فناوریهای نوین باید اذعان داشت که امروزه «روابطعمومی روایت گذشته نیست، طراحی آینده است» و این دیدگاه نه تنها یک شعار، بلکه فراخوانی عمیق برای بازاندیشی در چیستی و مسیر پیشروی ماست. «معماری و طراحی» در این رویکرد، آیندهای ملموس است که در آن روابطعمومی دیگر صرفاً اطلاعرسان نیست، بلکه معمار افکار عمومی، پارادایم مسئله محوری و راه حل پروری، طراحی فضاهای اجتماعی و مهندس اعتمادسازی در عصر دادهمحور و انسانگرا است. این تحول، مستلزم درک عمیق از پارادایمهای نوین ارتباطی است که در آن، تعاملات دوسویه و همآفرینی معنا جایگزین رویکردهای یکسویه میشوند.
برای گذار از روابطعمومی سنتی به روابطعمومی نوین و آینده نگار بر آنم تا روابطعمومی آیندهپژوه و پیشبین را بهگونهای ملموس برای علاقهمندان به تغییر و تحولات نوین نظاممهندسی ارتباطات راهبردی تشریح کنم:
روابطعمومی کلاسیک: دیروزهای باشکوه، اما ناکارآمد امروز و فردا
روابطعمومی سنتی، عمدتاً در خدمت مشروعیتبخشی به نهادها و مدیریت چهره سازمانها بود. این مدل، مبتنی بر روایتگری یکسویه و کنترل اطلاعات بود. اما جهان امروز با این پارادایمهای سنتی و یکجانبه سازگار نیست. در دنیایی که هر کاربر یک رسانه است و هر مخاطب یک تحلیلگر، دیگر نمیتوان با رویکردهای سنتی به مخاطب پاسخ داد.
فردا در گرو فهم جدیدی از روابطعمومی است؛
اگر بخواهیم روابطعمومی را بهعنوان «معمار فردا» تعریف کنیم، باید پنج تحول اساسی را درک و پذیرا باشیم:
۱. از اطلاعرسانی به آیندهسازی: اطلاعرسانی واکنشی است، اما آیندهسازی کنشی، خلاق و پیشدستانه است. روابطعمومی فردا باید بتواند سناریوهای اجتماعی و رسانهای را پیشبینی و طراحی کند. بهجای انتظار برای بحران، باید بحران را مدلسازی و واکنشهای اجتماعی را مدیریت پیشگیرانه کند. این مستلزم برنامهریزی راهبردی ارتباطی است که در آن، اهداف، مخاطبان و استراتژیها بهدقت تعیین شوند و پیوستنگاری ارتباطی بهعنوان یک ابزار کلیدی برای هماهنگی و یکپارچگی، مورداستفاده قرار گیرد. در این رویکرد، تمرکز بر پارادایم ارتباطی مسئلهمحوری و یافتن راهحل پروری برای چالشهای پیشرو، از اهمیت بالایی برخوردار است.
مثلاً در حوزه سلامت، پیش از شیوع یک بیماری، روابطعمومی وزارت بهداشت میتواند با تحلیل دادههای هواشناسی، مسافرتی و اپیدمیولوژیک، کمپینهایی هدفمند برای آگاهسازی، تغییر رفتار و مدیریت نگرانیهای اجتماعی طراحی کند. این کمپینها، باید بر اساس یک برنامهریزی راهبردی ارتباطی دقیق و با درنظرگرفتن پیوستنگاری ارتباطی جامع، اجرا شوند و هدف اصلی، حل مسائل مرتبط با سلامت جامعه باشد.
۲. از ارتباطات رسانهای به معماری ادراکی: روابطعمومی دیگر صرفاً تنظیمکننده محتوای خبری نیست. مأموریت آن طراحی تجربههای چندوجهی است که از طریق آنها ادراک، احساس و رفتار مخاطب تغییر یابد. این یعنی ورود به قلمرو طراحی تجربه انسانی در بسترهای اجتماعی، رسانهای و فرهنگی. این رویکرد، نیازمند درک عمیق از روانشناسی مخاطب و طراحی کمپینهای ارتباطی مؤثر است که بر اساس پارادایمهای نوین ارتباطی شکلگرفتهاند. در این راستا، راهحل پروری برای نیازها و دغدغههای مخاطبان، محور اصلی فعالیتها خواهد بود.
مثلاً سازمانهای فرهنگی موفق، بهجای انتشار بروشورهای تبلیغاتی، از روایتهای تعاملی در قالب نمایشگاههای دیجیتال، مستندهای چندبعدی و پادکستهای تعاملی استفاده میکنند تا مخاطب، صرفاً شنونده نباشد، بلکه تجربهگر معنا باشد. این رویکرد، نیازمند معماری ارتباطات سازمانی است که در آن، تمامی بخشها و فرایندها، در خدمت ایجاد تجربهای یکپارچه و معنادار برای مخاطب باشند.
۳. از کنترل پیام به همآفرینی معنا: در جهان پسامدرن، معنا دیگر از بالابهپایین ساخته نمیشود، بلکه در گفتوگویی افقی میان سازمان و مخاطبان، بهصورت تعاملی خلق میشود. روابطعمومی فردا باید فضاهایی برای «همآفرینی معنا» میان برند و جامعه ایجاد کند. این امر مستلزم ایجاد روابطی مبتنی بر اعتماد و شفافیت است و نیازمند درک عمیق از پارادایمهای نوین ارتباطی و توانایی ایجاد گفتمانهای سازنده با مخاطبان است. در این رویکرد، پارادایم ارتباطی مسئلهمحوری و یافتن راهحلهای مشترک برای چالشهای اجتماعی، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
۴. از چابکی رسانهای بهچابکی سازمانی: چابکی رسانهای دیگر کافی نیست. روابطعمومی باید محور تحول در کل سازمان شود. در مواجهه با یک بحران، اگر سازمان از نظر ساختاری، ذهنی و فرایندی چابک نباشد، حتی بهترین کمپینها نیز با شکست روبرو خواهند شد. این نیازمند ساختارهای هماهنگ با مدیریت ریسک، فناوری اطلاعات و مدیریت منابع انسانی است. در این راستا، معماری ارتباطات سازمانی باید بهگونهای طراحی شود که سازمان، در برابر تغییرات و بحرانها، انعطافپذیر و پاسخگو باشد.
در جریان بحرانهای بانکی اخیر، تنها روابطعمومیهایی موفق بودند که ساختارهای هماهنگ با مدیریت ریسک، فناوری اطلاعات و مدیریت منابع انسانی داشتند؛ نه صرفاً مهارت در نوشتن بیانیهها. این نشان میدهد که برنامهریزی راهبردی ارتباطی باید در سطح کلان سازمان انجام شود و تمامی بخشها، در راستای اهداف ارتباطی، همسو شوند.
۵. از برندینگ سازمانی به مسئولیت اجتماعی: روابطعمومی فردا، صرفاً در خدمت برند نیست، بلکه باید حامل صدای جامعه، محیطزیست، عدالت و اخلاق باشد. سرمایه اجتماعی، دیگر نه در قالب تعداد دنبالکنندگان، بلکه در سطح اعتماد و مشروعیت عمومی سنجیده میشود. این رویکرد، نیازمند درک عمیق از افکار عمومی و سنجش مستمر آنها است که با استفاده از ابزارهای نوین، مانند هوش مصنوعی و دادهکاوی، امکانپذیر است. در این راستا، برنامهریزی راهبردی ارتباطی باید بر اساس ارزشهای اجتماعی و اخلاقی سازمان شکل گیرد و پیوستنگاری ارتباطی، تضمینکننده یکپارچگی پیامها و اقدامات سازمان در این زمینه باشد.
نقش فناوری: از ابزار تا همکار استراتژیک
ورود هوش مصنوعی، دادهکاوی، واقعیت افزوده و بلاکچین، فرصتها و چالشهای تازهای برای روابطعمومی ایجاد کردهاند. هوش مصنوعی میتواند در تحلیل احساسات مخاطبان، پیشبینی بحرانها، و حتی تولید محتوای شخصیسازیشده نقش کلیدی ایفا کند. اما باید توجه داشت: فناوری، جانشین خلاقیت انسانی نیست، بلکه تقویتکننده آن است. در عصر حاضر، روابطعمومی هوشمند با سیستمهای انسانی هوشمند، میتواند تعاملات اجتماعی را به سطحی جدید ارتقا دهد و در راستای پارادایمهای نوین ارتباطی گام بردارد.
شاخص کلیدی: از کمیت به کیفیت، از اطلاعرسانی به راهحل
باید اذعان کرد که شاخصهای سنتی موفقیت در روابطعمومی، مانند تعداد اخبار و اطلاعیهها یا برگزاری مراسم و همایشها، دیگر نمیتوانند معیار دقیقی برای ارزیابی عملکرد باشند. شاخص کلیدی روابطعمومی راهبردی، تعداد مسایل ارتباطی است که با اتخاذ رویکردهای مسئلهمحور و راهحل پرور، از عهدهی حل آنها برآمده است. این رویکرد، نیازمند تغییر نگرش بنیادین در این حوزه است.
آموزش روابطعمومی: نیازمند انقلاب محتوایی
برای تحقق این چشمانداز، آموزش روابطعمومی نیز نیازمند تحولی اساسی است. باید بهجای تکیه بر رویکردهای سنتی، به آموزش مهارتهای نوین، تفکر استراتژیک، خلاقیت و درک عمیق از پارادایمهای نوین ارتباطی در این حوزه بپردازیم.
در نهایت روابطعمومی برای فردا، نهتنها یک حرفه، بلکه یک هنر و یک علم است. این حرفه، نیازمند درک عمیق از پارادایمهای نوین ارتباطی، برنامهریزی راهبردی ارتباطی، معماری ارتباطات سازمانی، استفاده از پیوستنگاری ارتباطی و از همه مهمتر، تمرکز بر پارادایم ارتباطی مسئلهمحوری و راهحل پروری است. با اتخاذ رویکردهای نوآورانه و بهرهگیری از فناوریهای نوین، میتوانیم آیندهای روشنتر برای روابطعمومی و جامعه رقم بزنیم.