به گزارش ما آنلاین، اما دیری نپایید که دریافتند سینما در کنار تئاتر قرار گرفته است و نه رو در رویش. و هر دو بهمثابه ابزاری برای اشاعۀ فرهنگ به کار خود ادامه میدهند؛ یکی آمده از جهان دیرپا اما زنده تاکنون و دیگری محصول دوران صنعتی و مدرن. و میبینیم که این دو همچنان به حیات فرهنگی و اقتصادی خود ادامه میدهند. وقتی پدیدۀ تلویزیون پا به خانههای مردم جهان گذاشت، برخی برای سالنهای سینما که همچون بازار مکاره در مرکز شهرها دایر بودند و چرخشان با خرید مردم – رفتن به سینما بهمثابه خرید از بازارهای روز و هفتگی – میچرخید نگران شدند و از تعطیلی ناگزیر این سالنها سخن گفتند. چراکه تلویزیون، اتاقها و پذیرایی خانهها را تبدیل به سالنهای کوچک خصوصی کرد. اما پیشبینی این دلواپسان هم درست از آب درنیامد و روزبهروز بر سالنهای سینما افزوده و امکانات تازهای هم درشان به کار گرفته شد؛ از پردههای عریض و سینهراما گرفته تا صدای استریوفونیک و دالبی و… که داریم میبینیم.
همچنان که وقتی صفحۀ گرامافون و بعدها نوار صوتی اختراع و انواع موسیقی رویشان ثبت و ضبط شد، خیلیها نگران بودند که مبادا سالنهای کنسرت موسیقی از رونق بیفتند. چون این پدیدهها بهزودی کار را به جایی رساندند که شما میتوانستی در خانه و محل کار، حین انجام کارهای روزمره، در حال رانندگی و حتی پیش و پس از خواب، موسیقی گوش کنی. اما سالنهای کنسرت همچنان پابرجا و پررونق ماندند، و با پیدایش انواع موسیقی، پررونقتر هم شدند. با این مقدمه میخواهم در پاسخ به کسانی که با ورود پدیدۀ نتفلیکس به عرصۀ تولید و نمایش فیلم نگران آیندۀ صنعت سینما شدهاند بگویم که هیچ جای نگرانی نیست؛ پیدایش چنین پدیدههایی ناشی از تحولات ناگزیر زندگی در عصر ماست، عصری که با سرعت هرچه تمامتر در حال تغییر و تحول است. عصر ما، بهتعبیر مارشال مک لوهان، نظریهپرداز نامدار رسانهها، عصر دهکدۀ جهانی است.
اما در عین حال، انسان امروزی، بهویژه در جوامع پیرامونی، همچون جامعۀ ما، روزبهروز در حال تنهاتر شدن است. جامعهشناسان در خصوص پیدایی و رونق آیینها و مناسک در ادوار گذشته، دلایلی را برمیشمرند، از جمله گریز از تنهایی؛ اینکه مردم به هر بهانهای دور هم جمع شوند، در فعالیتهای اجتماعی تشریک مساعی کنند، همدل و در سوگ و سور همنوا شوند. و همۀ اینها در واقع بهانههایی هستند برای رفع تنهایی. اصلاً پیدایش میدانهای ورزشی، آمفیتئاترها، سالنهای برگزاری کنسرتهای موسیقی در دوران گذشته و بعدها، چنانکه اشاره شد، سالنهای نمایش فیلم، بهانههایی بودند و هستند برای بهقول امروزیها «دور همی»هایی که خاصیت یا کارکرد اصلیشان با هم بودن و تجربۀ حس مشترک است. این حتی در آیینها و مناسک مذهبی، از جمله حج، نماز جمعه و دیگر آیین ها در اسلام هم بوده است و خواهد بود.
آیین نماز جمعه در جهان اسلام به این دلیل برگزار میشده که مسلمانان یک نصف روز از هفته را کنار هم بگذرانند و از حالوروز یکدیگر باخبر شوند. باری، جهان امروز بهرغم گسترش رسانههای عمومی و دسترسی آنی مردم در گوشهوکنار این کرۀ خاکی به اطلاعات، جهانی کوچک و به قول مکلوهان دهکدهوار است. در این دهکده، هرکس سر در کار خود دارد؛ وارد اغلب خانهها که میشوید، میبینید هریک از اعضای خانواده سر در کار خود دارند، یکی با رایانهاش در اتاقی تنهاست، دیگری پای تلویزیون نشسته، آن دیگری در گوشهای با تلفن همراهش مشغول است و به هر حال «هرکسی کار خودش، بار خودش، آتیش به انبار خودش» و این یعنی تنهایی و گریز از ازدحام. حالا نوبت به پدیدهای به نام نتفلیکس رسیده که هنوز پایش به ایران اسلامی نرسیده، ولی بهزودی خواهد رسید.
بنده چندان از سازوکار این پدیده خبر ندارم، فقط میدانم که با استفاده از این تکنولوژی، بهجای شالوکلاه کردن و رفتن به سالنهای سینما، که روزبهروز هم دشوارتر میشود، میتوانی با پرداخت وجهی، فیلم موردنظر را دانلود کنی و روی مبل منزل یا صندلی ماشین از طریق تلفن همراه یا لپتاپ و… تماشایش کنی و لذت ببری، بیآنکه کسی مزاحمت باشد. حالا این خوب است یا بد، نمیدانم یا بهتر است دربارهاش قضاوت قطعی نداشته باشیم. این پدیده در جهان پرازدحام امروزی میتواند برخی مشکلات، از جمله سفرهای دشوار درونشهری و هزینههای جانبی را کم کند، اما در عوض چه چیزی را از ما میگیرد؟ همان چیزی که ذکرش رفت، یعنی همدلی، همنوایی، حضور در جمع، گفتوگو، و تجربۀ حس مشترک؛ یعنی همان چیزهایی که ذات انسان بدانها نیازمند است و روابط اجتماعی را شکل میدهند. از همین روست که در برخی جوامع، مردم هنوز هم حاضرند هزینه کنند، وقت صرف کنند و دشواریهای رفت و برگشت را به جان بخرند تا مثلاً به یک کنسرت موسیقی بروند. شنیدهام در روسیه، بهویژه در دو شهر مسکو و سنپترزبورگ، هر دختری به خانۀ بخت میرود، علاوه بر جهیزیه، یک دوربین چشمی مخصوص سالنهای کنسرت و باله و اپرا هم همراهش میکنند، چون رفتن به این برنامهها جزو ملزومات زندگی است و نه امری تجملاتی و زائد. این از نیاز انسان سرچشمه میگیرد، و به همین دلیل در «ممالک راقیه» برنامههایی همچون سینما رفتن، تئاتر دیدن، موسیقی گوش دادن، بازدید از نمایشگاههای هنری و حتی حضور در میدانهای ورزشی، جزو سبد خانوار است.
بنابراین، تنها نگرانی بنده از سیطرۀ سازوکار نتفلیکس و دیگر ابزار مدرن بر فضای فرهنگی همین است که جمعگریزی و دوری از هم را رواج دهد. این از شکل زندگیمان که اغلب در جعبههایی تنگ و باریک به نام آپارتمانهای بیروح اسیر شدهایم، این هم از روابط اجتماعی که کمکم داریم فراموشش میکنیم. حالا این خوب است یا بد؟ نمیدانم. ولی میدانم که نمیتوان با امکانات مدرن و روزآمدی همچون نتفلیکس هم مقابله کرد؛ میآید و کار خودش را هم انجام میدهد. این نظام روزگار است.
انتهای پیام