به گزارش ما آنلاین، در این درگیری، آنها به عبادتگاههای غیرمسلمانان، منازل، مشاغل، قبرستانها و مدارس آنها هجوم بردند. شاید بتوان این فاجعه را از تلخترین وقایعی دانست که دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی به همراه رسانهها رقم زدند. چراکه انتشار گزارشی دروغ از یک اتفاق جرقۀ شروع این آشوب شد. این اتفاق بمبگذاری در شهر زادگاه کمال آتاتورک، بنیانگذار جمهوری ترکیه، در شهر یونانی سالونیک بود؛ اتفاقی که در عمل ساختگی بود، اما در واقعیت چهارهزارودویست خانه، هزار شغل، هفتادوسه کلیسا، یک کنیسه، یک صومعه، بیستوشش مدرسه و پنجهزاروسیصد مکان دیگر، از جمله هتلها و کافهها در شامگاه ششم سپتامبر و ساعات اولیۀ هفتم سپتامبر بهخاطرش آسیب دیدند یا از بین رفتند. اکنون شصتوچهار سال از آن واقعه میگذرد. هرکول میلاس، از جمله متخصصان حوزۀ روابط ترکیه و یونان، در سایت «احوال» در خصوص آن شب توضیحاتی نوشته است، چراکه او در آن زمان پانزده سال داشته و خاطرات آن شب را بهخوبی به یاد دارد. او میگوید افرادی که سن بسیار کمی داشتند اکنون آن شب را به یاد ندارند، افرادی که سن بیشتری داشتند بهاحتمال زیاد یا مردهاند یا سن زیادی دارند و تا بیست سال دیگر کسی وجود نخواهد داشت که فاجعۀ ششم سپتامبر سال 1955 را به یاد بیاورد. او معتقد است که ماجرای آن شب را بسیاری شنیده یا خواندهاند، اما کمتر کسی اکنون وجود دارد که آن شب را زندگی کرده و شاهد وقایعش باشد. او میگوید این حادثه مثل طوفانی بود که در عرض چند دقیقه آمد، همهچیز را ویران کرد و رفت، اما اثرات آن سالها روی خانوادۀ ما باقی ماند، چراکه مغازۀ پدرم نابود شد.
او مینویسد آن شب هجوم به غیرمسلمانان زمانی فوران کرد که روزنامۀ «استانبول اکسپرس» در تیتر صفحۀ اول خود نوشت: خانۀ پدر ما آتاتورک منفجر شده است. شهر سالونیک در یونان قرار دارد، اما به دلیل اینکه زادگاه آتاتورک به حساب میآید، برای ترکیه از اهمیت خاصی برخوردار است. از همین رو بود که انتشار این خبر باعث شد همۀ یونانیهای ساکن استانبول متهم به این اقدام شوند. اما وقایع آن شب را نمیتوان در دستهبندی مشخصی قرار داد، زیرا نه وطنپرستانه بود نه یک درگیری قومی و مذهبی، بلکه میتوان آن را آتش انداختن در یک درگیری و اختلاف قدیمی دانست. هرکول میلاس بر این عقیده است که بذرهای نفرتی که طی سالیان کاشته شده بود، آن شب میوه داد. چراکه در این میان هدف اوباش فقط یونانیها نبودند، بلکه به یهودیان و ارامنه نیز حمله کردند. او معتقد است که سیستم آموزشی در این مسیر بسیار نقش داشت، زیرا سالها بود عقاید ملیگرایانه در این کشور موج میزد و همین امر باعث شد که فضا علیه اقلیتها بد و بدتر شود. واقعیت این است که در ترکیه اکنون نیز چنین فضایی مشاهده میشود و کماکان اقلیتها از دید مردم دشمن هستند، چراکه آموزهها تغییر نکرده است.
صحنهگردانی از پشت پرده
اگر به آن شب شوم بازگردیم، به نظر میرسد پشت این ماجرا یک صحنهگردانی دقیق وجود داشته است. روزنامۀ استانبول اکسپرس که در آن زمان حدود بیست هزار نسخه تیراژ داشت، ناگهان در روز ششم سپتامبر تیراژش را به حدود دویستونود هزار نسخه رساند؛ اتفاقی عجیب که نشان میدهد برای این اتفاق یک برنامهریزی ازپیشتعیینشده در نظر گرفته شده بود. هرچند در آن زمان این موضوع بهخوبی درک نشد، هرچه فاصله از واقعه بیشتر و بیشتر شد، فاجعه و ابعاد آن بزرگتر شد. رفتهرفته مقامهایی که در این حادثه درگیر بودند شروع به افشای جزئیات کردند. سالها پس از این واقعه فاتح گلاب اوغلو، با کمک ژنرال بازنشسته صبری یرمیبیس اوغلو، ابعاد جدیدی از شب فاجعهبار استانبول را کشف کرد. این ژنرال بازنشسته در خصوص فاجعۀ استانبول گفت این یک عملیات ویژۀ جنگی بود که به هدف خود دست یافت. در آن روزها مقامهای یونانی عنوان میکردند که بمبگذاری در سالونیک کاملاً تحریکآمیز بوده و دولت ترکیه آن را ترتیب داده است. در پی این اتفاق، یونان دو نفر از مقامهای کنسولی ترکیه را دستگیر کرد، اما هر دو در نهایت به دلیل مصونیت دیپلماتیک آزاد شدند. اوکتای انجین یکی از این دو نفر بود که نمایندۀ دستگاه اطلاعاتی ترکیه (MIT) در یونان شناخته میشد. وی پس از این اتفاقات روزبهروز در دستگاههای اطلاعاتی ترکیه ارتقا پیدا کرد و در جایگاههای مهمی در دولت قرار گرفت.
مطابق آمار رسمی، در حوادث استانبول یازده نفر جان باختند، اما منابع یونانی این آمار را پانزده تن میدانند و آمارهای غیررسمی نیز تعداد جانباختگان را سی نفر عنوان کردند. پس از این واقعه روزنامههای ترکیه یونانیها را بهعنوان مجرمان واقعی سرزنش میکردند، زیرا گفته میشد آنها ترکها را تحریک کردند که دست به چنین اقدامی بزنند. اما طیف تخریب اماکن غیریونانی نشان میدهد که این اقدام را نمیتوان بهتنهایی قصاصی علیه یونانیان در خصوص بحث قبرس دانست. هنگامی که این شورش از کنترل خارج شد، نخستوزیر وقت، عدنان مندرس، حکومت نظامی اعلام کرد و تعداد کثیری نیز دستگیر شدند.
تجهیز شورشیان
طبق اسنادی که بعداً به دست آمد، بسیاری از غارتگران و شورشیان اهل استانبول نبودند، بلکه بسیاری از آنها از شهرهای دیگر به این منطقه منتقل شده بودند تا در این عملیاتِ به نظر برنامهریزیشده حضور داشته باشند. همچنین طبق اسناد موجود، علاوه بر بسیج عاملان این اتفاق، تهیۀ تجهیزات آنها در داخل شهر توسط شبکۀ حملونقلی متشکل از اتومبیلهای شخصی، تاکسیهای تجاری، کامیونها و در مواردی وسایل نقلیۀ نظامی صورت گرفته بود. به این ترتیب، شورشیان بهخوبی اهداف خود را شناسایی و بدون هیچگونه مانعی در شهر به آنها حمله میکردند.
طبق اسناد موجود، پلیس نهتنها با این اقدام مقابله نکرد، بلکه بهنوعی حرکات این جنبش را تأیید کرد. آنها هنگامی که نظم عمومی از بین میرفت و خشونتها بالا میگرفت همچنان منفعل ماندند. در بعضی از مناطق استانبول نیروهای امنیتی حتی وقتی شاهد خشونت شدید علیه یک فرد بودند نیز به نظاره میایستادند. گزارشهای کنسولگری آلمان در آن زمان نشان میدهد که این بیاعتنایی پلیس بر اساس یک دستور مستقیم رسمی نبود، بلکه این دستورالعملی بود که در اصل زمینه را برای بیاعتنایی پلیس در جریان این اقدام فراهم میکرد. حتی آتشنشانان نیز دیرهنگام در اماکنی که آتش گرفته بودند حضور یافتند و حتی منفعل ماندند و مدعی شدند که تجهیزاتشان ناکافی است. هرچند که به نظر میرسد در این حملات دزدی صورت نگرفته است، آمارها نشان از تجاوز و هتک حرمت افراد و اعمال خشونت شدید دارد.
عاملان واقعی حمله
دولت اگرچه ابتدا کمونیستها و تحریککنندگان خیانتکار را عامل این وقایع میداند و بهشدت آن را محکوم میکند، ناظران خارجی درباره این موضوع به دیدۀ تردید مینگرند. چراکه در آن دوران گروه چپ هدفمندی در ترکیه وجود نداشت و تعداد آنها در ترکیه بسیار اندک بود و پلیس مخفی همان افراد اندک را هم کاملاً زیر نظر گرفته بود. بیشتر از پنج هزار نفر بهعنوان متهم در این جریان دستگیر شدند، اما دادستانی بسیاری از آنها را به دلیل نبود مدرک کافی از سوی پلیس آزاد کرد و حتی دادستان بر این عقیده بود که تعداد زیادی از این افراد اصلاً در جریان وقایع استانبول نبودند. هرچند دولت تلاش فراوانی کرد که این واقعه را به گردن کمونیستها بیندازد، در نهایت دادگاه تمام مظنونان کمونیست را به دلیل نبود مدرک کافی آزاد کرد. طبق اطلاعات به دست آمده، حزب دموکراتیک ترکیه به همراه دستگاه اطلاعاتی و امنیتی این کشور، رسماً عوامل اصلی وقوع این اتفاق بودند. آنها با هدایت دولت و سندیکاهای محلی و دانشجویی توانستند این اتفاق شوم را رقم بزنند. پس از کودتای می سال 1960 میلادی در ترکیه، رئیسجمهوری بایار، نخستوزیر مندرس و وزیر امور خارجه را دادگاهی و زندانی کرد. آنها متهمان اصلی وقایع سپتامبر 1955 بودند که با کمک دستگاه اطلاعاتی ترکیه شب فاجعهبار استانبول را رقم زده بودند. اما دادگاهها در نهایت نتیجه گرفتند که حزب دموکراتیک ترکیه مسئول برنامهریزی برای این اتفاق بوده است. ولی نکته اینجاست که نقش اصلی در این نقشه را روزنامۀ استانبول اکسپرس ایفا کرد. سردبیر این روزنامه، متهت پرین، که روابط خوبی با حزب دموکراتیک ترکیه داشت، پس از این وقایع بلافاصله دستگیر شد، اما با دستور مستقیم نخستوزیر مندرس از زندان آزاد شد. واقعیت این است که طبق اسناد به دست آمده، پرین با حزب دموکراتیک ترکیه در ارتباط بود. او در نامهای از حزب خواسته بود با توجه به مأموریتهایی که دستگاه اطلاعاتی ترکیه بر عهدۀ او گذاشته، از روزنامه پشتیبانی مالی کند. گوکسین سپاه اوغلو، از سردبیران وقت استانبول اکسپرس، بعدها در مصاحبهای اعتراف کرد که حوادث سپتامبر 1955 را دستگاه اطلاعاتی ترکیه سازماندهی کرده بود. او در مصاحبهای در سال 1991 عنوان کرد که این اقدام بهطور قطع توسط سازمان اطلاعات ترکیه برنامهریزی شده بود. اما بعداً در دادگاههایی که برگزار شد مأموران دستگاههای اطلاعاتی تبرئه شدند، چراکه بهنحوی تهدید کرده بودند نام تمام عوامل درگیر در پرونده را که ممکن بود افراد ردهبالای دولتی و حتی نظامیان باشند، افشا خواهند کرد. از همین رو، در نهایت فقط اعضای حزب دموکراتیک ترکیه مسئول این اتفاق شناخته شدند. هرچند که بهانۀ این اتفاق اختلافات بر سر قبرس با یونان مطرح میشد، بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان بر این عقیدهاند که احزاب ترکیه به دنبال یک پاکسازی قومی بودند. آنها قصد داشتند تمام غیرمسلمانان وابسته به یونان، ارامنه و یهودیان را از ترکیه پاکسازی کنند. بنابران بسیاری نمیتوانند بپذیرند که وقوع چنین اتفاقی فقط به دلیل اختلاف بر سر قبرس باشد.
انتهای پیام