به گزارش ما آنلاین، زمانی كه شرایط، برای سازمان یا جامعه تغییر پیدا میكند و باعث ایجاد حالتی ناپایدار و متزلزل میشود، طبیعی است كه زیرساختهای سازمان یا جامعه، شرایطی غیرمطمئن پیدا میكند و در مدت كوتاهی، شیرازه كارها از هم میگسلد. اتفاقهایی پشت سر هم رخ میدهد و به نظر میرسد كنترل امور، سخت شده و از دست خارج میشود.
مدیریت بحران- در اینگونه مواقع، مدیران و مسوولان به یاد قابلیتها و ظرفیتهای علم – هنر روابط عمومی میافتند. سراغ آنها میروند تا جویا شوند كه چه شد بحران، اتفاق افتاد و چه باید كرد تا بحران را پشت سر گذاشت. طبیعی است كه بروز بحران، پدیده عجیب و جدیدی نیست؛ هر فردی ممكن است كه در طول زندگی خویش، با بحرانهای فراوانی روبهرو شود. هر سازمان و هر جامعهای نیز احتمال دارد دچار بحرانهای متعددی شود. ولی چیزی كه مهم است و توجه ویژهای به آن، در دنیای امروز میشود میزان آگاهی از قدرت واقعی شناخت افكار عمومی، شناسایی نیازهای مخاطبان و مردم و پاسخگویی درست و به موقع به خواستهها و مطالبات آنان است. هر فردی، اگر نتواند بحرانهای پیش رویش را مدیریت كرده و از پس آنها برآید به یقین، زندگی بسامانی در پیشرو نخواهد داشت.
به همین ترتیب، هر سازمان و هر جامعهای هم، اگر بخواهد خشك و بدون انعطاف، با مخاطبان و مردم روبهرو شود قادر نخواهد بود با موفقیت، بحرانها را پشت سر بگذارد و به سلامت، راه خود را ادامه دهد. بدیهی است در این صورت، حتی اگر قافیه را نبازد و باز هم راهی برود شرایط زیستی مطلوبی نخواهد داشت و حداكثر، كم جان و كم توان و لنگان لنگان، میتواند حركت كند؛ حركتی كه فاقد پشتوانه اصلی و لازم است و حمایتی را از سوی مخاطبان و مردم نخواهد داشت.
زمان طلایی- در زمان وقوع بحران، آنچه اهمیت دارد، استفاده درست و بهنگام، از زمان طلایی برای مدیریت بحران و پیشگیری از گسترش شعلههای اعتمادزدایی از مخاطبان و مردم است. به همین دلیل، ۴۵ دقیقه اول وقوع یك بحران را بسیار با اهمیت میدانند كه باید به جای سكوت كردن، اطلاعرسانی كرد. وقوع بحران را پذیرفت و حداكثر تا شش ساعت پس از آن، با صدور اطلاعیهای، نتایج اولیه بررسیها، دلایل بروز بحران و مقصران بروز بحران و میزان برخورد با آنان را اعلام كرد تا از التهاب و نگرانی مخاطبان و مردم كاسته شود. زیانها و آسیبهای ناشی از وقوع آن بحران به حداقل برسد و اعتماد مخاطبان و مردم، تا اندازهای بازگردد.
روندی كه در جریان بحرانهای اجتماعی اخیر، هیچ نشانهای از توجه به آن، به چشم نمیخورد. بررسی نمونههای موفق مدیریت بحران در جهان، نشانگر آن است كه در صورت واكنش درست و صحیح از همان ابتدا و تشكیل گروه بحران و همكاری درست و لازم با رسانهها، عوارض و تبعات بحران، به كمترین میزان خود میرسد. یك نمونه موفق مدیریت بحران را میتوان بحران سال ۱۹۸۲ برای شركت «جانسون و جانسون» دانست كه مدیریت شركت با پذیرش طرح ارتباطی روابط عمومی، توانست اعتماد دوباره مخاطبان خود را به دست آورد.
توجه دیرهنگام- در بررسی وقایع و بحرانهای اخیر كشور، اولین چیزی كه به خوبی مشاهده میشود، نداشتن یك استراتژی مناسب ارتباطی و نداشتن اعتقاد به قابلیتهای علم – هنر روابط عمومی در مدیران ارشد جامعه است. در حالی كه اگر چنین اعتقادی وجود داشت خیلی پیشتر از این، روابط عمومیهای مربوطه باید میزان نارضایتی مردم از عملكرد دستگاهها را متوجه شده و برای كاهش نارضایتیهای مردم، پیشنهادهایی را ارایه میدادند. البته طبیعی است زمانی كه از كارشناسان و متخصصان علم ارتباطات و روابط عمومی در این جایگاهها استفاده نشود و مدیران ارشد نیز آشنایی و شناختی نسبت به روابط عمومی درست و كاركردهایش نداشته باشند، انتظار وقوع بحرانهای فراوان، دور از ذهن نباشد.
به هر روی، سخنان اخیر رییسجمهور پیرامون نحوه فعالیت روابط عمومیها را شاید بتوان به عنوان اولین حركت، مناسب دانست ولی باید اضافه كرد این حركت دیرهنگام، اگر نخواهد توجهی به مطالبات مردم و باز شدن راه گفتوگویی داشته باشد به جایی نخواهد رسید.
انتهای پیام