8

پیامد و راه چاره سندروم پرونده‌های باز

  • کد خبر : 7153
پیامد و راه چاره سندروم پرونده‌های باز
در طی این سال‌ها به نوعی بیماری به نام «سندروم پرونده‌های باز» مبتلا بوده‌ایم. هنوز پرونده یک مسئله فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و خارجی حل و بسته نشده و بلافاصله مسئله دیگری سر باز کرده است. پس از مسئله جنگ ایران و عراق، پرونده تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران باز شد.

به گزارش ما آنلاین، منصور ساعی در مطلبی که در شرق منتشر کرده به اتفاقات این روزهای جامعه پرداخته است. در ادامه مشروح این یادداشت را می‌خوانید:

در طی این سال ها به نوعی بیماری به نام «سندروم پرونده‌های باز» مبتلا بوده‌ایم. هنوز پرونده یک مسئله فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و خارجی حل و بسته نشده و بلافاصله مسئله دیگری سر باز کرده است. پس از مسئله جنگ ایران و عراق، پرونده تحریم‌های اقتصادی غرب علیه ایران باز شد. هم‌زمان با شروع تحریم‌ها، موضوع ممنوعیت استفاده از ویدئو و سپس ماهواره به مسئله اصلی فرهنگ و جامعه ایران تبدیل شد.

بعد از آن نیز با اعتراضات دانشجویی و حمله به کوی دانشگاه و دانشجویان، قتل‌های زنجیره‌ای، مهاجرت نخبگان، بحران‌های زیست‌محیطی و کم‌آبی ناشی از سدسازی و مجوزهای بی‌حساب حفر چاه برای برداشت آب‌های عمیق و فرونشست زمین و جنگل‌خواری، وقوع زلزله و سیل‌های مخرب و پرخسارت، فسادها و اختلاس‌های مالی و بانکی، تصادفات جاده‌ای پرتلفات انسانی و اقتصادی، آلودگی هوای کلان‌شهرها و پدیده ریزگردها، افزایش آسیب‌های اجتماعی نظیر طلاق و دزدی و مصرف مواد مخدر و جرائم مالی و خشونت‌ها، فیلترینگ، افزایش تصاعدی بی‌کاری و تورم، حوادث ۸۸ و ناآرامی‌ها و اعتراضات ۹۶ و ۹۸، شلیک به هواپیمای اوکراینی، پاندمی پرتلفات کرونا و جان‌باختن مهسا امینی و اعتراض‌های پس از آن و… روبه‌رو بوده است. یکی از نتا‌یج این تلنبار‌شدن پرونده‌هایِ باز ِمسئله‌ها و تکرارشوندگی بحران‌ها در ایران و بسته‌نشدن آنها، کاهش امید اجتماعی و تصویر آینده‌ای مبهم برای تغییر و اصلاح وضع موجود و رفتن به سوی امید خویشتن‌یابانه از سوی جامعه است.

امید خویشتن‌یابانه حداقل به دو شیوه خود را نشان داده است، یکی مهاجرت از ایران و دیگری اعتراض در داخل. در سال‌های اخیر سیل مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور تنها به نخبگان و متخصصان محدود نبوده؛ بلکه به فرار گسترده سرمایه‌داران، کارآفرینان و حتی نیروهای دارای حداقل مهارت‌های فنی انجامیده است. «اعتراض» نیز یکی از شیوه‌های یک جامعه بالغ و نسل‌های نو اجتماعی به‌ویژه جوانان و نوجوانان برای خلق امید اجتماعی است. خلق امید برای شنیده‌شدن، دیده‌شدن و پذیرفته‌شدن و گفت‌وگو درباره ارزش‌ها و خواسته‌ها و دغدغه‌های انسانی‌اش از سوی نظام حکمرانی. خلق امید برای تغییر و اصلاح رویکردها و سیاست‌ها و رویه‌های نادرست در حل مسئله‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی. مواجهه با اعتراض نسل‌های اجتماعی نو، انکاری بوده است.

علت هم این است که زیست جهان سیاست‌گذاران با زیست جهان نسل‌های نو اجتماعی تفاوت دارد. نسل مکاتب ایدئولوژیک و آرمان‌گرا حاضر است که در راه باورهایش دیگری را نادیده بگیرد و حذف کند؛ اما نسل‌های اجتماعی جدید به دنبال تعامل و مدارا و زندگی با دیگری‌ است. در حکمرانی ایدئولوژیک قوانین و سیاست‌های اجتماعی و فرهنگی بر پایه سنت نوشته و اجرا می‌شود.

جریان ارتباطات از بالا به پایین، آمرانه و غیرگفت‌وگویی است؛ درحالی‌که نسل نوی ایرانی، نسلی خودبنیاد، غیرایدئولوژیک و دارای ارزش‌ها و سبک زندگی نسل ناشی از بهره‌مندی منابع جامعه‌پذیری و هویتی متنوع و متکثر و نو است که با دست پر و نگاه به آینده، ارزش‌های تک‌پایه‌ای، و سنت‌محور را به چالش می‌کشد.

نسل نوی اجتماعی ایرانی، اهل مدارا، همکاری و گفت‌وگو است. نسلی است که به صورت شفاف و منطقی سبک زندگی و ارزش‌های انسانی خود را بیان می‌کند. اگر دیده و شنیده نشود، اعتراض می‌کند‌. حکمرانی باید آنها را ببیند و بشنود. برخورد غیرگفت‌وگویی و آمرانه دولت با ارزش‌ها و هنجارهای نسل‌های جدید در حوزه باورها و هنجارها و سبک زندگی، به جای استفاده از تعامل و مدارا، منجر به تعمیق شکاف‌های اجتماعی، قطبی‌شدن بیشتر جامعه و تعمیق شکاف دولت-ملت و آسیب‌پذیری سرمایه اجتماعی و تعمیق بحران و تدوام سندروم پرونده‌های باز می‌شود. اگر دولت ظرفیت و توان پذیرش و گفت‌وگو با حاملان ارزش‌های نو را از دست دهد و سعی کند با به‌کارگیری قوه قهریه به دنبال حل یک مسئله اجتماعی باشد، دست به خودزنی می‌زند و بحران را تشدید و تعمیق می‌کند.

نسل حکمرانی به جای تقابل با ارزش‌ها و سبک زندگی نسل‌های اجتماعی نو، باید با پذیرش زیست جهان آنها و گفت‌وگوی بین‌نسلی، در ساختن آینده مشترک به آنها کمک کند. ‌راه مواجهه صحیح و آینده‌نگرانه حکمرانی با مسائل اجتماعی، قهر و‌ بستن اینترنت و رسانه‌های اجتماعی یعنی بستن بستر کنشگری، تعامل، زندگی و خلق ارزش و کسب‌وکار آنان نیست. بستن به انباشت خشم می‌انجامد، نه حل‌شدن و بستن پرونده مسئله. به جای قهر و‌ قبض، از رسانه‌های اجتماعی برای شنیدن جامعه استفاده کنید. راه‌حل مسئله‌های اجتماعی، قهر نیست؛ بلکه سیاست‌ورزی و گفت‌وگو است. جامعه را بشنوید و وارد گفت‌وگو شوید تا از سندروم پرونده‌های باز نجات پیدا کنید.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://cmmagazine.ir/?p=7153
  • منبع : شرق

ثبت دیدگاه