به گزارش ما آنلاین، تلویزیون جایگاه سنتی خود را در میان خانوادهها به ویژه از نظر #طلاع_رسانی به کودکان، همچنان حفظ کرده است. تلویزیون برای کودکان، «پنجرهای به سوی جهان میگشاید». تلویزیون به کودکان که تجربیات و اطلاعاتی درمورد گروههای خاص مردم ندارند، کمک میکند اطلاعات لازم را در این زمینه به دست آورند. شیوهای که #اقلیتها در رسانهها تصویر میشوند، نه تنها بازتابدهنده #عقاید_مسلط و نگرشهای متعصبانه در مورد آن گروههاست بلکه آن تصاویر در شکلگیری رفتارها نیز به ویژه در میان #کودکان بسیار مؤثرند. استفاده از تلویزیون به مثابه وسیلهای برای بهدست آوردن اطلاعات درباره اقلیتهای بیگانه، کودکان را در برابر تاثیر تصاویر تلویزیونی از آن اقلیتها کاملا تسلیم میکند.
تحقیقات نشان میدهد که درک کودکان از #معلولیت پیچیده است و وقتی آنها نیاز دارند اطلاعاتی درباره افراد متفاوت با خودشان کسب کنند، یکی از راههای در دسترس برای کسب اطلاعات تلویزیون است. حرکات و رفتارهای کودکان نسبت به افراد دارای معلولیت با نگرشهایی که از رسانهها گرفته شده، هدایت میشود. بردلی باند با اشاره به مطالعاتی همچون هورن (۱۹۸۸) و گلابرمن (۱۹۸۰)، نشان میدهد تصویر مثبت از افراد دارای معلولیت میتواند نگرشها و رفتارهای کودکان را در قبال دوستان آنها که معلولیت دارند، بهتر کند.
* میزان بازنمایی معلولیت در تولیدات رسانهای کودکان
عدهای از محققان معلولیت در آمریکا معتقدند در طول دهه گذشته میزان نمایش افراد دارای معلولیت در رسانههای تصویری این کشور نسبت به دهههای قبل افزایش یافته و مخاطبان در ساعات اوج تماشای تلویزیون، گاه شاهد برنامههایی هستند که افراد دارای معلولیت را به تصویر میکشد. با این حال به نظر میرسد این رشد کمّی، هنوز در برنامههای ویژه کودکان در شبکههای تلویزیونی آمریکا دیده نمیشود.
به گفته بردلی باند، غیبت آشکار افراد دارای معلولیت در تلویزیون سبب شده که آنها «#اقلیت_نامرئی» خوانده شوند. بر اساس تحقیقان باند، شخصیتهای دارای معلولیت در برنامههای مختلف کودکان در چهار شبکه بزرگ تلویزیونی آمریکا، بسیار اندک هستند. آن تعداد معدود نیز عمدتا مردان سالمندیاند که نه خودشان شخصیت محوری داستان هستند و نه معلولیت آنها نقش بهخصوصی در پیشبرد ماجرا دارد. هیچ کودک دارای معلولیتی در برنامههای کودک پخش شده هنگام اوج تماشای تلویزیون، نشان داده نمیشود.
*چند نمونه از بازنمایی معلولیت
سینمای هالیوود هنوز همان نگاه سنتی و غالب را به معلولیت دارد. یعنی به تصویر کشیدن این افراد به عنوان شخصیتهایی ضعیف، ناتوان، مستمند، شرور و سایر بازنماییهای غالب.
در #انیمیشن کامپیوتری «رنگو» تولید سال ٢٠١١، شهردار، لاکپشت پیر و زشتی است که شخصیتی منفی و بدجنس دارد و روی صندلی چرخدار مینشیند. دیدن این شخصیت نوعی بازنمایی کلیشهای از معلولیت را تداعی میکند که به گفته میشل و اشنایدر (٢٠١١): «معلولیت تنبیهی برای افراد شرور است. افراد معلول از افراد غیرمعلول و از جهان نفرت دارند و اگر بتوانند آنها را نابود میکنند.»
در فیلم «هانا» محصول سال ٢٠١١، هانا دختر ١۶ سالهای است که پدرش او را طوری آموزش داده که آدمکش حرفهای شود. در نمایی از این فیلم خشن، وقتی هانا در حال عبور از ایستگاه یک قطار زیرزمینی است، در پس صحنه، مرد جوانی روی صندلی چرخدار نمایش داده میشود که با حرکات شدید دستها و ادای کلمات نامفهوم، به عنوان یک فرد معلول تصویر شده است. گنجاندن این نمادر فیلم تنها برای ترسناک نشان دادن محیط مترو است. درواقع از معلولیت به عنوان ابزاری برای آفرینش حس وحشت و ناامنی استفاده شده.
در حالی که اغلب فیلمهای هالیوود معلولیت را به شکلی منفی بازنمایی میکنند، گهگاه جرقههای خوبی هم دیده میشود.
به اعتقاد محققان معلولیت در آمریکا، کارتون «در جستوجوی نمو» محصول ٢٠٠٣، یکی از نمونههای جالب توجه از بازنمایی صحیح معلولیت در یک محصول هالیوودی است. این کارتون، داستان ماهی کوچکی به نام نمو را به تصویر میکشد که باله راستش کوچکتر از باله چپ اوست و در واقع، نوعی معلولیت جسمی دارد. پدر نمو این باله کوچک رشد نیافته را «باله شانس» مینامد. در این کارتون، این باله کوچک نه تنها نمو را به شخصیتی منفی تبدیل نکرده بلکه او را دوستداشتنیتر کرده است.