اما خوب یا بد کار ما برای بسیاری افراد خارج از آن به ظاهر ساده، جذاب و غیرتخصصی جلوه میکند و شاید به همین دلیل است که برخی از افراد غیرمتخصص و ناآشنا با این حوزه به خود اجازه میدهند در آن نظر دهند، تجربه شخصی خود را به آن تعمیم دهند و لاجرم فعالان روابط عمومی را قضاوت کنند.
فعالان روابط عمومی با همه جذابیتهای شغلشان در هر موقعیت سنی و تجربی برای هر کار، همانقدر هیجان و چالش و استرس را تجربه میکنند که گویی بار اول است. چرا که ماهیت خروجی روابط عمومی ماهیتی زنده و اثرگذار و سریعالقضاوتی است و مخاطب و مشتری در همان لحظه ارایه سرویس آن را دریافت و قضاوت میکند.
مثلا حین برگزاری یک همایش، کمپین یا انتشار یک خبر و حتی مدتها پس از آن ممکن است اتفاقات و موضوعاتی رخ دهد که نیاز به آمادگی ذهنی و اجرایی بالایی دارد و همین مسأله سطح هیجان و استرس این شغل را بالا نگه میدارد.
در تصویر این پست تحلیل آماری از یک همایش نیم روزه آمده است که قریب به دو ماه کار و برنامهریزی اجرایی قبل آن بوده و در چند ساعت برگزاری آن من ۴.۵ کیلومتر راه رفتهام، نزدیک به ۲۰۰۰ کالری سوزاندهام و تقریباً چهار ساعت وضعیت استرسی متوسط به بالا داشتهام.
این آمار فقط برای یک نفر است و طبیعتاً اگر آمار تیم خوبم را هم میتوانستم اندازهگیری کنم شواهد جالبی حاصل میشد.
این آمار نشان دهنده گوشهای از وضعیت روزمره فعالان روابطعمومی است و به بیان دیگر فضای شغلی روابطعمومیها برخلاف باور بیرونی نه تنها خیلی آسان و ساده و شاد نیست که اتفاقاً پرچالش و جدی است.
دم همه همکارانم در حوزه روابط عمومی گرم
امیدوارم روزی برسد که نگاه حرفهایتری در جامعه ما نسبت به این شغل شکل بگیرد و روابط عمومیها در سازمانهای ایرانی به نقش و جایگاه درست خود برگردند.