▪️معماری میتواند به زنده نگهداشتن تخیل ما کمک کند، نقش یک پردهی چوبی مشبک تنها کنترل تابش نیست، حائلی است که با محدودکردن دید به درون، ما را به تصور و تخیل وامیدارد و در دریافت کامل فعالیتهای درون فضا، تأخیری شیرین ایجاد میکند؛ کاری که نماهای دوپوستهی امروزی هم گاهی موفق به انجام آن میشوند.
▪️تنها دستمایهی خلق فضای معماری حضور ماده نیست، فقدان ماده شاید فقط در رابطهی ما با فضا و مکان نقش مهمتری ایفا کند. آنجا که چشم بر اساس عادت بهدنبال ستون نگهدارندهی سقف است، فقدان آن ستون احساسات جدیدی در مخاطب خواهد انگیخت. حذف مرزی که انتظار حضورش را داریم یا سقفی که در میانهی بنا رو به آسمانِ گشودهشده، است، همگی مثالهای فقدان ماده هستند.
▪️تاریکی در برابر نور میتواند شخصیتی مستقل و عاملی تأثیرگذار باشد، میتوان کنجها را آنگونه در تاریکی مخفی کرد که هندسهی متفاوتی از فضا درک شود. یا آنگونه همهچیز را در تاریکی فرو برد که آنجا که نور از روزنی به درون میآید، حس رهایی و نجات ایجاد شود. حسی که مخاطب را بهدنبال خود میکشاند. تاریکی و نور فاصلهی ما از جزئیات بنا را تنظیم میکنند و حساسیت برمیانگیزند و ذهن مخاطب تا کشف و درک آن جزئیات، در ارتباط با فضا باقی میماند.
▪️اینکه هر بخشی از بنا چگونه به بخش دیگر متصل شده، مصالح چگونه در کنار هم نشستهاند، در چگونه بر لولا یا پاشنه میچرخد و چه صدایی ایجاد میکند، آب باران چگونه لبهها، سطوح و ناودانها را طی میکند و سایهبانها با چه ساختاری باز و بسته میشوند. همهی اینها میتوانند بهتدریج کارکرد، چرایی، مکانیسم و حتی بیدلیلی خود را بهعنوان رازی به مخاطب ارائه دهند. چه ساختار یک مقرنس در بنایی تاریخی، چه فناوری یک پوستهی هوشمند.
▪️ما نیازمند چشماندازهای تصادفی و ناگهانی هستیم. برای یافتن احساس رضایت، برای درک بهتر وجودمان و برای بیدار نگهداشتن حواس، باید در فضای شهر و معماری کنشگر باشیم، بهویژه در زمانهای که همهچیز دستهبندی، طبقهبندی، نامگذاری، تصویربرداری و بایگانی میشود. در هنگامهای که یا رازی وجود ندارد یا همهچیز اسپویل شده، در دورانی که بهتدریج وجود منحصربهفرد هر کس در خطر انکار است، معماری میتواند منبع تجربهی آزادی باشد.
▪️تماشای معماری میتواند مکاشفهای پرشور باشد در فضاهایی رازآلود. معماری تخیل ناظر را برای پا گذاشتن به سرزمینهای ادراکی جدید تحریک میکند. معماری میتواند مخاطب مطیع را که در سیرکولاسیونهای مطلق و عملکردهای بیانعطاف ساختمانهای امروزی اسیر است، به جویندهای فعال و کاشف معماری تبدیل کند که با شوقی درونی در فضای معماری به سفری اکتشافی مشغول است؛ مخاطبی که شهر را بستری برای به شگفتآمدن میداند، نه هزارتویی از مسیرهای پرملال که در هیچ کجایش شوقی برای درک و دریافت نهفتهها متولد نمیشود.
?️ پارهای از متن «معماری؛ در میانهی صراحت و ابهام» که در شمارهٔ ۱۴۵ ماهنامهٔ مدیریت ارتباطات به چاپ رسیده است.
?نسخهٔ چاپی ماهنامه را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید. برای تهیه اشتراک با ۸۸۳۵۶۰۷۶ تماس بگیرید.