این دانش زمانی ارزشمند و کارساز میشود که با آموزش مستمر، آزمایش علمی و راستیآزمایی همراه باشد و به دور از خرافات، تحریف، بهرهکشی از دیگران و نیز پرهیز از انگیزههای ضد بشری بتواند عمومی شده و قابلیت انتقال به دیگران و نسل آینده را داشته باشد.
بیشک انتقال این مهارت و دانایی هرچقدر هم مدرن، پیچیده و ماشینی شود با «هوش طبیعی» و بوسیله دو ابزار مهم «زبان» و «نوشتار» انجام میگیرد. زبان و نوشتاری که علاوه بر مادر و کانون خانواده از کلاس درس و بحث، محیطهای آکادمیک و دانشگاهی پرورش یافته و منتقل میشود.
امروزه به یاری ابزار جدید و انکارناپذیری همچون؛ ماشین، کامپیوتر، اینترنت و شبکههای اجتماعی، دانش و توانمندی انسان با پدیده بسیار شگفتانگیزی به نام «هوش مصنوعی» روبرو شده است که گستردهتر، پیچیدهتر و پرسرعتتر از همیشه در سراسر دنیا میتازد و در پهنای وسیعی از موضوعات مختلف، کارآیی خود را به رخ جهانیان میکشد.
تاجایی که ۷۹درصد تیمهای بازاریابی که از هوش مصنوعی استفاده کردهاند، اعلام کردند که درآمدشان افزایش یافته است و تا سال ۲۰۳۰ درآمد بازار هوش مصنوعی به مرز ۱،۸ تریلیون دلار میرسد.
استفاده از هوش مصنوعی و تولید محتوا، متن، خبر، عکس و حتی فیلمهای کوتاه و عکس در شبکههای اجتماعی ۴۸درصد رشد داشته است.
با این حال حتی اندیشمندان و دستاندرکاران همین حوزه هم گواهی میدهند که معلومات عمومی یا خِرد جمعی چیزی نیست که تنها بتوان با گشتوگذار در موتورهای جستجو از جمله گوگل و ابزار هوش مصنوعی دستیاب بشر شود! این امر بدون یاری جستن از آموزش مستمر و پایدار و سپری کردن دورههای تخصصی زیر نظر استاد کاربلد بدست نمیآید. اطلاعات اینترنتی، بدون راستیآزمایی و آزمایشِ علمی چیزی جز مشتی «داده» نیستند که در نتیجه داده هیچگاه «دانش» نخواهند بود.
انتقال گویشی و یا نوشتاریِ دستاوردهای علمی بشر، همواره سه عنصر مهم داشته و دارد؛
۱-گوینده (یا نویسنده) ۲- واقعیت یا همان موضوع و مفهوم (یا فکت) ۳- شنونده (یا خواننده)
همانگونه که میبینید «واقعیت»، مفهوم یا موضوع، عنصر مهم میان فرستنده و گیرنده بوده و هست در آینده نیز خواهد بود و تا این عنصر به صورت جامع، دقیق و بدون پارازیت از فرستنده به گیرنده انتقال نیابد هیچگاه ارتباط موثر رخ نخواهد داد.
افزایش نفوذ «هوش مصنوعی» در زمینههای مختلف بهجز جذابیتهای آن بسیاری از بازیگران این عرصه و حتی مصلحان اجتماعی و پیشکسوتان ارتباطات و روابطعمومی را نگران کرده است و آنها میپرسند که آیا قرار است این مهارت و صنعت پرشتاب، جایگاه شغلی و موقعیت اثرگذار آنها را متزلزل کند؟!
نگارنده افتخار داشت، همچون سالهای گذشته روز شنبه۲۸ بهمن۱۴۰۲ در شانزدهمین همایش روابطعمومی الکترونیک با عنوان «هوش مصنوعی؛ کاربردها، تکنولوژی و فلسفه» در هتل المپیک حضور یابد. جالب اینکه در میانه نشست، پس ازعرضه مقالات پژوهشگران، سخنرانان، اساتید و متخصصان هوش مصنوعی یکی از پیشکسوتان روابطعمومی حاضر در همایش با لحنی نگران از ریاست پنل پرسید؛ من با این توضیحات شما و سخنرانان احساس پوچی میکنم!!!
گویی در آیندهای نزدیک دیگر «انسان» هیچ نقشی در تعاملات اجتماعی، روابطعمومی و رسانه نخواهد داشت و همه چیز به ماشین سپرده خواهد شد؟!!!
که در آن فرصت کم پاسخ دقیق و جامعی به او داده نشد.
اما جا دارد ضمن سپاس از برگزارکنندگان پرتلاش این همایش بهویژه آقای تقیپور و تیم سختکوششان بهخاطر انتخاب چنین موضوع مفید و اثرگذاری که جای کار گستردهتری نیز خواهد داشت یادآور شوم که پاسخ به پرسش دوست پیشکسوتمان هم مثبت است هم منفی، چه اینکه بدون تردید با قویتر شدن ابزارهای هوش مصنوعی برخی فعالان بازاریابی، رسانه و روابطعمومی قهراً بیکار و کنار زده خواهند شد و گروهی دیگر بیش از پیش مطرح و ارتقا مییابند.
بازیگران خلاق، ایدهپردازان خوشذوق، اندیشهورزان پرمطالعه و روابطعمومیهای زمانشناس و ارتباطگستر از «هوش مصنوعی» به عنوان ابزارهای کمکی، با مهارتی دقیقتر از پیش به نفع مردم و سازمان متبوعشان بهره خواهند برد. ولی نباید از یاد ببریم که «مفهوم» و «موضوع» همچنان فکتانکارناپذیر و محصول اندیشه و فکر انسان است.
واسطهی زرین بین فرستنده و گیرنده پیام و محتوایی که تنها و تنها ساخته و پرداخته تفکر خلاق بشر است.
هیچ یک از ابزار هوش مصنوعی نمیتواند یک شعر عاشقانه و لطیف بسراید تا دلی را بلرزاند! چنانکه زنده یاد هوشنگ ابتهاج (سایه) به نیکی سروده است:
من هَمی کَندَم نه تیشه! کوه را
عشق، شیرین میکند اندوه را
من همان عشقم که در فرهاد بود
او نمیدانست و خود را میستود
علی جهانی اسفند ۱۴۰۲