14

مدیریت سرمایه‌های فکری

  • کد خبر : 2531
مدیریت سرمایه‌های فکری
در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، مدیریت سرمایه های فکری به عنوان یک مسؤولیت جنبی به دپارتمان پرسنلی هر سازمان محول شده بود در حالیکه امروزه این مدیریت به عنوان یک وظیفه سازمانی به عهده تمام دپارتمان های سازمان، بویژه «مدیریت ارتباطات»، گذاشته شده است.

به گزارش ما آنلاین، اینکه چرا و چگونه « دانش» که تکامل یافته فرآیند « اطلاعات توأم با تجارب متراکم بشری است»، چنین جایگاهی یافته است، داستانی دیگر است لیکن در این یادداشت برای روشن شدن بیشتر موضوع، محورهایی را به اختصار از نظر می‌گذرانیم:
۱- در دنیای معاصر شکاف بین کشورهای فقیر و غنی بر حسب دانش تشخیص داده و سنجیده و ارزیابی می شود، در حالیکه این کار در گذشته بر مقدار منابع زیرزمینی و فیزیکی مبتنی بوده است.
۲-گذار از جامعه سنتی به صنعتی همانند گذار از زنجیره «قاطر- گاری- درشکه» به «اتومبیل- ترن- هواپیما»، وقت گیر، سرمایه بر، پرحجم و مشقت بار و بالطبع جوهره حرکت آن تکاملی بوده است اما گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی حرکتی جهشی بوده و مهمترین مشخصه ی آن صرف زمان و هزینه کمتر است.
۳- عبور از جامعه سنتی به صنعتی «سرمایه بر» بوده که عموماً توان اقتصادی و پشتیبانی دولت ها را طلب میکرده و در نتیجه وظیفه قطعی دولت ها بوده است؛ در حالیکه گذار از جامعه ی صنعتی به جامعه اطلاعاتی به سرمایه های عظیم فیزیکی نیاز ندارد و مستلزم گسترش آگاهی ها، ایجاد زیرساخت های ارتباطی و تأکید بر مقوله ی نوآوری است.
۴- همه این تحولات و طی کردن مراحل مختلف آن (گذر از جامعه صنعتی به اطلاعاتی) به صورت جهشی به وجود نیروی انسانی کیفی و شایسته یا همان سرمایه های انسانی نیاز دارد که اگر خوب مدیریت شود، می توان شکوفایی و بالندگی جامعه را انتظار داشت.
پس از ذکر محورهای فوق، جا دارد به اهم مؤلفه های سرمایه فکری نیز اشاره شود. سرمایه فکری را دارای ۳ محور اصلی دانسته اند:
۱- سرمایه انسانی
۲- سرمایه ساختاری
۳- سرمایه رابطه ای
از بحث درباره سرمایه های انسانی و ساختاری در میگذرم ولی این سؤال دست اندرکاران مدیریت ارتباطات و مسؤولان روابط عمومی ها را نمیتوان نادیده گرفت که سرمایه رابطه ای که ازجمله مأموریتهای ذاتی هر نظام ارتباطی در سازمان است، از کدام راه حفظ و تقویت می شود؟ نگارنده بر این باور است که ابتدا باید مفهوم و رویکردهای مدیریت سرمایه فکری برای مدیران ارشد سازمانها روشن شوند و در اولویت قرار گیرند و در گام بعدی واحدهای روابط عمومی به اقدامات دامنه دار، از جمله موضوعات زیر توجه کنند:
اول– این واحدها باید از ساختار کلیشه ای خود خارج شوند و به فکر طراحی و راهبری شبکه ارتباطی منسجم، هوشمند و یکپارچه با مشتریان، اعضا و عناصر کلیدی سازمان و سایر ذینفعان خود باشند.
دوم– روابط عمومی ها در اجرای مدیریت دانش در سازمان پیشتاز شوند و از این طریق مجموعه های دانش و برنامه های ارتباط با مشتری، رقبا، تأمین کنندگان و منابع سیستم، قوانین و مقررات، تعامل با دولت، جامعه، گروه های ذینفع و مؤسسات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را مستند و با بسط و گسترش این تجربه ها در سازمان ارزش آفرینی کنند.
سوم– این واحدها علاقه، پیوستگی و ارتباط ذینفعان با سازمان را ارتقا بخشند و در این راه از جدیدترین فنآوری اطلاعات و ارتباطات بهره برند. بدیهی است ارتباط با ذینفعان و طی کردن فرآیند مذکور در سازمان های تجاری، تولیدی، خدماتی، آموزشی، علمی و فرهنگی اهمیتی یکسان ندارند.هر یک از این نکته ها جای شرح و بسط و تحلیل دارد که یکی از رسالتهای ماهنامه «مدیریت ارتباطات» پرداختن به همین موضوعات است.

لینک کوتاه : https://cmmagazine.ir/?p=2531
  • منبع : ماهنامه مدیریت ارتباطات

ثبت دیدگاه

دیدگاهها بسته است.