به گزارش ما آنلاین، مسعود زمانی، پژوهشگر آینده فناوری در مطلب زیر که با عنوان «نوبت صنعت ششم» در شماره ۱۵۹ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» منتشر شده به این موضوع پرداخته است که «ایلان ماسک توانسته دستکم پنج صنعت را دگرگون کند؛ حملونقل خودرویی و حملونقل ریلی، سفرهای فضایی، ارتباطات فضایی، نوروساینس، سیستم پرداخت و حالا برای صنعت رسانه خیز برداشته است.». او در توضیح این مطلب چنین نوشته است:
در ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که معمولاً در هر زمینهای وقتی اطلاعات به شکل دستچندم به ما میرسد، عملاً ما داریم تفسیر دیگران از اصل ماجرا را استفاده میکنیم، اما واقعیت ماجرا شاید به شکلی دیگر باشد. تبارشناسی زیست و مدل فکری ایلان ماسک بسیار مهم و حائز اهمیت است. باید پیش از هر چیز توجه کرد ذات فنیبودن ایلان ماسک بر وجهههای دیگرش غلبه دارد یا مثلاً اختلالاتی که خودش به آن اذعان دارد، مثل سندروم آسپرگر، همه باعث شده مدل تعامل او با دنیا به نحوی خاص پیش برود. در زمان شراکت او با «پیپال» تصورهایی در مورد او وجود داشت مبنی بر اینکه این آخرین فعالیت او خواهد بود و معمولاً هم افراد پس از دریافت چنین سود و موفقیتی متوقف میشوند و به دست به کار دیگری نمیزنند، اما ایلان ماسک عطش دیگری داشت. یا برخی به خاطر تعدد حوزههایی که به آن ورود میکرد، منتقد او بودند و سؤالهایی از این قبیل پیش میآمد که مگر آدمی که در حوزۀ پرداخت مشغول است، میتواند به حوزۀ خودرو ورود کند؟ یا کسی که در حوزۀ خودرو فعالیت دارد، میتواند وارد حوزۀ فناوریهای فضایی شود؟ آن هم حوزۀ فضاییای که بخش خصوصی مگر در پیمانکاریهای خرد مانند تولید قطعه، آمریتی در آن ندارد. در ادامه ایلان ماسک با سرمایهگذاری روی شرکت «بورینگ» به سمت صنعت ترابری زیرزمینی و با پروژۀ متنباز هایپرلوپ (که پتنتها و بلوپرینت آن را برای استفاده عمومی آزاد کرده است) به سراغ حملونقل ریلی رفته و پس از آن سراغ حوزۀ انرژی و باتری میرود.
نکتۀ شگفتآور این است که این فرد در هر حوزهای که ورود کرده، نشان داده که میتواند با ظرافتها و هنرمندیهایی در زمینۀ مدیریت رسانهای و بعضاً بازی با اعداد و ارقام نسبت به باقی رقبا موفقیت بیشتری کسب کند. بهطور مثال بررسی آمار نشان میدهد تسلا در هیچ بازۀ زمانیای در حد و اندازۀ تویوتا، فولکسواگن و فورد تولیدات نداشته است، ولی ایلان ماسک توانست با مدیریت رسانهای، برند تسلا را بسیار پیشرفتهتر، خاصتر و ارزشمندتر از رقبا جلوه دهد.
جالب این است که سوددهی تسلا اصولاً از بخش خودرو نیست و با امتیازاتی که از لحاظ تولید خودروی بدون آلاینده به دست میآورد، سودآوری میکند. بهطور مثال اگر دو میلیارد دلار سود کند، یک میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار آن از فروش امتیاز به دیگر خودروسازانی است که نمیتوانند درصدی حداقلی از خودروهای Low emission یا Zero emission تولید کنند و میبایست بهعنوان جریمه امتیازات دیگر شرکتهایی را که در این زمینه امتیاز اضافی دارند (و تسلا بزرگترین آنهاست) خریداری کنند. همچنین در حوزۀ برندسازی شخصی ایلان ماسک علاقه دارد تصویری که از خود در دنیا میسازد، تصویر انسانی تحولآفرین، پیگیر جدیدترین اتفاقات و بهروز و البته بامزه باشد.
او فعالیتهای خود را با پروژههایی مثل Neuralink و Starlink در سطح جهانی، بسیار عمومی و تا حدی حساسیتبرانگیز هم کرد و چهرهای که در پی آن از خود ساخت، شخصی بود که در میان تمام محدودیتهای موجود میخواهد بستر اینترنت رایگان جهانی را برای تمام مردم دنیا فراهم کند و شاید سالها بعد امکان ارتباط اذهان با یکدیگر یا دستکاری! در آن را نیز ایجاد کند. یا در قبال ماهوارههای اسپیسایکس نیز میتوان چنین چیزی گفت.
ماسک و بیمها و امیدهای توییتر
بعد از این بررسی کوتاه از پیشینۀ ایلان ماسک حالا بهتر به اهمیت و چرایی ورود او به عرصۀ رسانهای از جنس توییتر پی میبریم و درمییابیم در پازلی که او چیده، توییتر نقش بسزایی خواهد داشت. پس از پیگیری تحرکات و کنشهای ایلان ماسک میتوان ادعا کرد او اصلاً آدمی نیست که بیگدار به آب بزند و نسبت به تعداد کنشهای فراوانش در فضای کسبوکار، موفقیتهای خیلی خوبی کسب کرده و تقریباً شکستی نداشته است. حالا میتوان گفت او با علم به تمامی جوانب سراغ توییتر رفته است. البته گفته میشود او برای این خرید تمام مبلغ را هم پرداخت نکرده، بخشی را وام گرفته و بخشی را نیز از طریق معاوضۀ سهام پرداخته است.
ایلان ماسک شخصی است که توانسته دستکم پنج صنعت را دگرگون کند؛ حملونقل خودرویی و حملونقل ریلی! (هایپرلوپ)، سفرهای فضایی، ارتباطات فضایی، نوروساینس، سیستم پرداخت و حالا شاید رسانه که توییتر بخشی از این پازل است و در کنار سایر قسمتها معنادار میشود.
طی چند ماه اخیر توییتر تغییرات مثبتی کرده و به نظر من همچنان تأثیرگذارترین شبکۀ اجتماعی است؛ هرچند گفته میشود تعداد کاربران فیسبوک بیشتر است یا میزان مشارکت و تعامل در تیکتاک بالاتر است، اما محل تبادل نظر و اعلام اتفاقات مهم همچنان توییتر است. تمام انسانهای مهم و تأثیرگذار در دنیا، عضو توییتر هستند و آنجا را به مثابه سکو و میکروفن اعلام مواضع و اخبار خود معتبر میدانند. علاوه بر این روزبهروز هم محدودیتهای آن کمتر میشود و آزادی عمل بهنسبت قبل افزایش مییابد؛ اتفاقاتی مشابه آنچه در مورد بستهشدن حساب توییتری ترامپ رخ داد، بسیار بهندرت اتفاق میافتد.
دربارۀ متضرر شدن یا نشدن او از توییتر هم باید به این نکته توجه داشت که ایلان ماسک یکی از افراد ثروتمند جهان است و تا حدی میتواند از دارایی شخصی خود بهعنوان ضربهگیر در برابر این اتفاق استفاده کند. یکی از اقدامات اولیۀ او به محض خرید توییتر، یک تعدیل نیروی گسترده بود؛ عملی که در پی آن تحلیلگران به این نتیجه رسیدند که بهزودی این شبکه هم از پا درخواهد آمد؛ ولی او توانست با مشاورههای بهموقع و استفاده از ظرفیتهای مدیریتیِ در اختیارش، با یکچهارم نیروهای قبل، این شبکۀ اجتماعی را نهتنها همچنان سرپا نگه دارد، بلکه برخی چالشهای امنیتی را که پیش از این بارها نسبت به آن هشدار داده شده بود، مرتفع سازد.
در مورد ترسیم مسیر آیندۀ توییتر، من فکر میکنم دو اتفاق در خطمشی این شبکۀ اجتماعی حادث خواهد شد؛ یکی اینکه حتماً با یک فرایند و سیستم پرداختی پیوند خواهد خورد، بهخصوص که خود ایلان ماسک بارها از مدل «ویچت» تعریف و تمجید کرده است. دیگر اینکه در عرصۀ محتوا یکی از بسترهای هوش مصنوعی را به کار خواهد گرفت. حالا یا فرایندی که خودش تعبیه خواهد کرد یا یکی از بسترهای موجود مانند چت جیپیتی. من معتقدم تغییر نام برند به «ایکس» هم در راستای همین تغییرات است.
میتوان تخمین زد که این تغییرات حداکثر قبل از سهماهۀ آخر سال میلادی جاری به وجود میآید و حکماً مانند هر تغییر دیگر برخی بابت آن خوشحال و برخی ناراحت خواهند شد، اما مسئله این است که این تغییرات میتواند تعیینکنندۀ خطوط حرکتی در بسیاری از موارد دیگر باشد؛ بهخصوص با توجه به اینکه انتخابات آمریکا نزدیک است. از طرف دیگر تصمیماتی که در توییتر اتخاذ میشود، بهطور گسترده در دسترس عموم نیست و ما فقط از خروجیهایی که میبینیم متوجه آنها خواهیم شد.
نکتۀ دیگر در مورد تیک آبی و سابسکریپشنها و امکان درآمدزایی بر اساس تعداد سابسکریپشن است. البته با توجه به سهولت دسترسی به این امتیاز، مانند قیمت ناچیز آن و در مقابل رفع محدودیتها پس از این ارتقا؛ از جمله اینکه میتوان با تعداد کلمات نامحدود و بیش از ۲۴۴ کلمه توییت نوشت و دیگر نیازی به نوشتن یک رشتهتوییت نیست، اقبال به گرفتن تیک آبی در تمام دنیا بسیار زیاد شده است. به همین جهت خیلیها به امید درآمدزایی، برنامههایی برای ورود به این شبکه خواهند داشت.
نقدهایی که دیگر فنی نیست
اخیراً نقدهایی که از جوانب مختلف به توییتر میشود، دیگر ملاحظات فنی نیست و دیگر کسی از لحاظ فنی به این شبکۀ اجتماعی خردهای نمیگیرد؛ بلکه نقدهایی که اکنون وارد میشود، بیشتر رویکردهای شخصی و فکری او را نشانه میگیرد؛ ایلان ماسک مشخصاً تفکر چپ را قبول ندارد و تا حدی میانهرو یا حتی راست محسوب میشود. مثلاً ریتوییت خودش بر مستند «What is woman» و تعریف او از این اثر، بهخوبی این مسئله را نشان داد. این انتقادات و چالشها شاید در ادامه بهصورت مقطعی باعث ریزش مخاطب شود، اما بهدلیل اینکه هیچ مدیوم دیگری چنین آزادی عملی را در اختیار مخاطبان قرار نمیدهد، چندان نمیتوان این چالشها را جدی گرفت. در مورد رقبا و بهطور مثال «تردز» که پایگاه مشتریان دو میلیارد نفری خود از فیسبوک و اینستاگرام را پشت خود دارد، آمار نشان میدهد که طی ماه اخیر، ۹۰ درصد کاربران حتی به این نرمافزار وارد هم نشدهاند. در کل بدون شک یکی از اثرگذارترین و جنجالیترین شخصیتهای زنده دنیا و شاید تاریخ، ایلان ماسک باشد که فارغ از موفقیتهای تجاری و فناورانهای که به اسم او گره خورده، با ظرافت تمام، چهرهای همیشه جنجالی و در چند سال اخیر موجه از خود ساخته؛ با این حال صداقت و راستینبودن وی نسبت به گفتارش، همیشه با شک و شبهه تفسیر شده و در نهایت باید دید تاریخ در آینده وی را با چه تصویری ثبت و ماندگار میکند.
شماره ۱۵۹ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» به مدیرمسئولی امیر عباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی در ۷۶ صفحه و با قیمت ۱۲۰ هزار تومان منتشر شده است. نسخه چاپی «مدیریت ارتباطات» را میتوانید از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید و برای اشتراک با ۸۸۳۵۶۰۷۶ تماس بگیرید.