به گزارش ما آنلاین، فلسفۀ هوش مصنوعی در محل تلاقی حوزههای مختلفی قرار گرفته است. از طرفی فلسفۀ ذهن در این رابطه دخیل است؛ چراکه هوشمندی هوش مصنوعی، خود، یکی از وجوه ذهنمندی به حساب میآید. از سویی دیگر فلسفۀ علوم کامپیوتر مطرح است؛ چون تا حد زیادی فرض بر این است که هوش مصنوعی بر مبنای محاسبه کار میکند. از منظری دیگر نیز علوم شناختی را داریم که مدعی است میتواند فرایندهای شناختی انسان را شناسایی کند. علاوه بر این سه حوزۀ اصلی، هم به لحاظ همسویگی در مبانی، هم بهدلیل شباهت در نتایج، فلسفۀ هوش مصنوعی با بسیاری از رشتههای مختلف دیگر در پیوند است؛ مثلاً با معرفتشناسی، اخلاق، فلسفۀ فناوری، مسئلۀ ارادۀ آزاد (free will) و بسیاری از رشتههای دیگر فلسفی؛ چنان که انتظار میرود یکی از مهمترین کارهایی که در مطالعۀ فلسفی هوش مصنوعی انجام میشود، پرسش از تعاریف و مفاهیم است. در واقع یکی از مهمترین کارهایی که فلاسفه در سنت فلسفۀ تحلیلی انجام میدهند، تدقیق مفاهیم است. وقتی از هوش صحبت میکنیم، دقیقاً منظورمان از هوش چیست؟ خط مرز آن با مفاهیم همسایه همچون آگاهی، ذهن، احساسات و… کجاست؟ ملاک هوشمندی چیست و وقتی میگوییم آیا هوش مصنوعی میتواند فکر کند؛ این سؤال پیش میآید که خود فکر کردن دقیقاً چیست؟ آیا میتواند احساس کند؟ منظور از احساس چیست؟ آیا میتواند آگاه باشد؟ منظور از آگاهی چیست؟ آیا میتواند خودآگاه باشد؟ منظور از خودآگاهی چیست؟ آیا اساساً میتواند عامل اخلاقی به حساب بیاید؟ آیا دربارۀ تمام این مفاهیم میتوان پرسش تحلیلی و بنیادین مطرح کرد که دقیقاً چه چیزی مد نظر است؟ چندی پیش به همت مدرسه تردید سلسلهنشستهایی دربارۀ مباحث میانرشتهای هوش مصنوعی برگزار شد که یکی از بهترین تولید محتواهای این زمینه در زبان فارسی بود و متن مکتوب بعضی از این سخنرانیها از جمله سخنرانی میثم محمدامینی، مترجم و پژوهشگر در شماره ۱۶۰ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» آمد. او در بخشی از سخنرانیاش با عنوان «ابزارها آدم میکشند یا آدمها، آدم میکشند؟/ بحثی دربارۀ اخلاق و سیاستگذاری در قبال هوش مصنوعی» چنین گفت:
▪️در فلسفۀ ذهن، پرسشهایی در مورد التفات یا دربارگی، آگاهی، بازنمایی، حالات ذهنی، کوآلیا و… مطرح میشد. با پیشرفت هوش مصنوعی، این پرسشها دربارۀ سامانههای هوش مصنوعی نیز مطرح شده و میتوان گفت فصل مشترک فلسفۀ ذهن و فلسفۀ هوش مصنوعی را پدید آوردهاند اما یک جنبۀ خیلی مهم که حتی کسانی که به فلسفه علاقه ندارند، باید به آن توجه داشته باشند، مسائل هنجاری مرتبط با هوش مصنوعی است. بایدها و نبایدهای این حوزه کداماند و از کجا میآیند؟
▪️بهطور کلی مسئلهای که در آگاهی مهم است، داشتن تجربۀ سوبژکتیو یا کوآلیاست؛ برخورداری از حالتی ذهنی که یک کیفیت پدیداری خاص در آن هست، در جایی که در مورد آگاهی، این کیفیات ذهنی خاص اهمیت دارند، در مورد هوش توانایی حل مسئله مهم است. پرسشی کمی سختتر این است که چه ویژگیهای فیزیکیای میتوان برشمرد تا یک سیستم آگاه را از یک سیستم غیرآگاه تفکیک کند؟ پرسشِ باز هم دشوارتر این است که در اصل، ویژگیهای فیزیکی چگونه میتوانند کیفیات ذهنی را معین کنند؟
▪️تمایز مهمی که باید به آن توجه داشت، تفاوت اساسی میان کارکرد و ساختار است. اگر از هوش، محاسبه، یادگیری و حافظه تعریف کارکردی داشته باشیم، کار برای ما سادهتر است، تا اینکه بخواهیم این مقولات را از لحاظ ساختاری تعریف، مقایسه و سنجش کنیم. ما از محاسبه و یادگیری هم میتوانیم تعریف کارکردی ارائه دهیم. محاسبه عبارت خواهد بود از تبدیل یک حالت حافظه به حالتی دیگر مطابق قواعدی خاص. یا به بیان قدری فنیتر، محاسبه عبارت خواهد بود از دستکاری نمادها صرفاً بر اساس ویژگیهای نحوی، بهطوری که ویژگیهای معنایی آنها حفظ شود.
▪️مثلاً ماشینی که میتواند شطرنج بازی کند، دقیقاً همین فرایند را طی میکند. رشتهای از علائم را میگیرد که بازنمای پوزیشن خاصی روی صفحۀ شطرنج است و سپس بر اساس دستکاری نمادها یا همان حالات حافظه، محاسباتی را انجام میدهد و رشتهای دیگر از نمادها را تحویل میدهد که بازنمای حرکت مناسب بعدی در بازی است. در واقع این ماشین توانایی این را دارد که حالات مختلف حافظه را بر اساس محاسبات مشخصی، به یکدیگر تبدیل کند. حال در مورد یادگیری هم میتوان گفت سیستمی قابلیت یادگیری دارد که بتواند طی فرایندی این توانایی را به دست آورد که حالتی از حافظه را بر اساس یک محاسبۀ مناسب، به حالت دیگری تبدیل کند.
▪️مسئلۀ فوریتر برای ما آگاهشدن سامانههای هوش مصنوعی نیست، مسئلۀ اصلی توانمند شدن هوش مصنوعی است. اگر روزی سامانههای هوش مصنوعی از انسانها باهوشتر شدند، اهداف چه کسی را محقق میکنند؟ آیا ما میتوانیم تسلط خودمان را بر هوش مصنوعی حفظ کنیم. مهندسان وقتی سرگرم طراحی و توسعۀ فناوریهای جدید هستند، دنبال دقیق، بزرگ و خارقالعادهبودن کارها هستند. آنها غالباً مسحور ایدههای نوآورانۀ خود برای افزایش کارایی فنیاند. این مسئله چندان برایشان مطرح نیست که ابزارهای کارآمدتر باید در خدمت کدام اهداف باشند.
▪️بهطور کلی مسئلۀ توانا شدن سامانههای هوش مصنوعی فقط مختص کشورهای پیشرو این عرصه نیست؛ ما نیز به نوبۀ خود ناگزیر با آن مواجه خواهیم شد. از منظر فلسفی، بحث ارزشها و هنجارها چه در افق زمانی کوتاهمدت و چه بلندمدت، نوع انسان را درگیر خواهد کرد.
▪️نتیجتاً به عقیدۀ من، نباید فضا را فقط در اختیار مهندسان قرار داد. در واقع، هوش مصنوعی فرصتی به ما نخواهد داد که با آرامش بهدنبال راهحل بگردیم. اینطور نیست که هرگاه احساس خطر کردیم فرصت داشته باشیم که فکر کرده، قانونگذاری کنیم و فرایندهای بازدارنده را به اجرا دربیاوریم. تجربۀ چند سدۀ گذشته نشان میدهد که بازتنظیم نظام هنجاری همیشه خیلی کُندتر و عقبتر از سرعت پیشرفت فناوری بوده است.
نسخهٔ چاپی ماهنامه را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید. برای تهیه اشتراک با ۸۸۳۵۶۰۷۶ تماس بگیرید.