به گزارش ما آنلاین، مهسا مژدهی، روزنامهنگار در شماره ۱۵۷ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» (خرداد ۱۴۰۲) که با پروندهای ویژه درباره «تاریخ فیلترینگ و عبث بودن آن در روزگار جدید» منتشر شد در مطلبی با عنوان «شوکرانی که به زور نوشانده شد» به ذکر مقدماتی در مورد تاریخ سانسور در جهان و ایران پرداخت.
از جمله نکاتی که او در این مطلب به آنها اشاره کرد بخشی در مورد «سانسور و سینما و تلویزیون» بود که در موردش چنین نوشت: «از زمان پیدایش سینمای مصوت در اواخر دهه ۱۹۲۰، دوبله در بسیاری از کشورها ازجمله ایتالیا، اسپانیا و آلمان رایج بوده است. دوبله ابزاری عالی برای سانسور فیلم بود. فیلمهای مصوت همزمان با ظهور فاشیسم در اروپا سر بر آوردند. گرچه سانسور در ایتالیا، اسپانیا و آلمان پیشااستبداد هم بخشی از فرآیند تولید و توزیع فیلم بود، پس از به قدرت رسیدن رهبران مستبد، بهطور قابل توجهی افزایش یافت. برای مثال، فاشیستهای موسولینی در فرآیند دوبله فیلمهای خارجی، دیالوگهای دارای ارجاعات تند و ناسزاوار نسبت به ایتالیا و مردم این کشور را حذف میکردند. آنها همچنین از دوبله برای تغییر عناصر غیراخلاقی داستان فیلم بهره میبردند. سانسور در سینما و تلویزیون وجهههای گوناگونی داشت. در این رسانهها نهتنها تکصدایی مدنظر بود، بلکه مضامین اخلاقی هم تا دههها اهمیت زیادی داشت. بسیاری از فیلمهای اروپاییساخت، در امریکا یا آسیا بهشدت سانسور میشدند. فیلمهای هالیوودی هم در دیگر کشورها سرنوشت مشابهی داشتند.»
او ادامه داد: «در ایران دوره پهلوی اول، کسی بدون اجازه کتبی نظمیه حق فیلمبرداری برای تولید فیلم را نداشت. این نخستین نشانه از سانسور در سینمای ایران قلمداد میشود. ازطرف دیگر، مدیران سینماها باید پیش از پخش هر فیلم، از نماینده معارف بلدیه مجوز دریافت میکردند. نخستین فیلم ایرانی که گرفتار سانسور شد، فیلم «فردوسی» ساخته عبدالحسین سپنتا در سال ۱۳۱۳ بود. گفته میشود رضاشاه در نمایش خصوصی فیلم به بخش حماسهسرایی فردوسی در مقابل سلطان محمود غزنوی ایراد گرفته و دستور داده بود که برخی صحنههای فیلم حذف شوند یا تغییر یابند. با ورود متفقین به ایران، زنی آمریکایی بهنام نیلا کولاک، مأمور سانسور فیلمها شد. او وظیفه داشت هر فیلمی که در آن به عملکرد منفی منافقین اشاره یا انتقادی میکرد، از پرده نمایش پایین آورده شود. بعدها در سال ۱۳۲۹، آئیننامه سینماها و مؤسسات نمایشی منتشر شد که بر اساس آن، پخش فیلمهایی که در تضاد با منافع دولت ارزیابی میشدند، قدغن بود. بعد از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، سانسور بر فیلمهایی که روشنفکری نامیده میشدند، بهطرز چشمگیری افزایش یافت. در آن سالها تقریباً هر فیلمی که ساخته میشد، رد زخم سانسور را بر تن داشت. در تلویزیون هم اوضاع بر همین منوال پیش میرفت. انتقاد از دولت، اشاره به اعتیاد و اعمال قهرمانانه تا حد امکان جزء مواردی بودند که گرفتار تیغ تیز سانسور میشدند.»
شماره ۱۵۷ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» را میتوانید از دیجیکالا سفارش دهید.