به گزارش ما آنلاین، میدانیم هر دو گروه در کشور ما نقصانها و ضعفهایی دارند و اگر هرکدام کار خود را به استانداردهایی که دستکم روی کاغد وجود دارد نزدیک کنند، هم اصول حرفهای را رعایت کردهاند و هم اینکه در کار خود موفقتر خواهند شد.
متأسفانه تعاملی که این روزها بین خبرنگاران و روابطعمومیها وجود دارد تعاملی بیمار به نظر میرسد و باید آسیبشناسیای جدی داشته باشد. نمونۀ اخیر که منجر به درگیری لفظی مدیر روابطعمومی یکی از نهادهای مهم دولتی و روزنامهنگاران شد، مشتی از خروار است و نشان از وضعیتی دارد که دو گروهی که اساساً هویتشان بر مبنای گفتوگوست نمیتوانند حتی با یکدیگر گفتوگو بهمعنای دقیق کلمه داشته باشند و جای گفتوگو بحثوجدلی دائمی در جریان است.
انگار رابطۀ خبرنگاران با روابطعمومیها به سمتی رفته که یا از جنس یکسانسازی کامل باشد و خبرنگار، همکار مطیع روابطعمومی، یا جدلی دائمی و دشمنیای مدام بین دو گروه در جریان باشد. شروع به بهسازی این رابطه از محیطهای آموزشی و دانشکدههای ارتباطات شکل میگیرد، از یادگیری درست ابعاد شغل روزنامهنگاری و روابطعمومی. بیشک بهسازی هم نه با توصیه و یادداشت اتفاق میافتد و نه در زمانی کوتاه. مدتی است که این رابطه ذهنم را درگیر کرده است و برای همین آنچه در نظر من این رابطۀ ناخوشایند را دامن میزند در ادامه مختصر عرض میکنم. پیداست که ترمیم رابطه و به وجود آمدن تعاملی سالم با همت هر دو گروه میسر میشود و قطعاً تمامی حق، طرف هیچ طرفی نیست. در بخش ابتدایی این یادداشت آنچه در نظرم درباره رفتارهای اشتباه مرسوم روابطعمومیها در تعاملشان با خبرنگاران بیشتر مطرح است عرض میکنم و در بخش بعدی به انگارههای نادرست همکاران رسانهای میپردازم.
افراد شاغل در روابطعمومی معمولاً با فضای رسانه ناآشنا نیستند. بسیاری از آنها دستکم برای مدت کوتاهی فضای رسانهای را تجربه کردهاند. این، هم نقطهقوت آنهاست و هم در عین حال نقطهضعفشان. کار رسانهای کاری بسیار پویا و دائماً در حال تحول است، چه بهلحاظ موضوعی و چه بهلحاظ فرمی. روزنامهنگار خلاف روابطعمومی باید در حوزههای بسیاری سرک بکشد و دیدی کلیگرا به موضوعات دارد. فرد شاغل در روابطعمومی اما هرچه حرفهایتر باشد به عمق فهم از سازمان خودش میرود. از این بابت روابطعمومیای که سابقهای هم در رسانه دارد گمان میکند که همچنان با کار رسانه بهطور کامل آشنایی دارد و چون در سازمان خودش هم عمیق شده و آن سازمان هم بهدرستی برایش مهمترین سازمان است، شاید به دیگر ابعادی که خبرنگار مستقر در تحریریه میبیند توجه نکند. همین باعث بروز تعارض نظر میشود و روابطعمومی گمان میکند که خبرنگار به بیراهه میرود یا قصد جدل دارد. فرد شاغل در روابطعمومی باید به این نکته آگاه شود که علیرغم آگاهی از کار رسانهای، نبودنش در تحریریه او را از داشتن دید رسانهای دور میکند و باید تلاش کند تا در این تعامل مسائل را از دید خبرنگاری ببیند که اولویت سازمان متبوعش برای او اولویت نیست.
هر سازمان یا نهادی میتواند اشتباه کند. درج این خبر که سازمانی فلان اشتباه را کرده است و بعداً عذرخواهی کرده و در پی رفع کردن ضررهای ناشی از اشتباهاتش برآمده بسیار کمضررتر از این است که این انگاره در اذهان شکل بگیرد که فلان سازمان سعی میکند با هر ضرب و زوری جریان رسانهای را به نفع خود هدایت کند و در تلاش باشد که اشتباه سازمان یا فردی درون سازمان را (هرچند که رئیس او باشد) در رسانهها بهشکل دیگری منعکس کند.
دوستان روابطعمومی باید بدانند که خبرنگاری، عکاسی، تهیه و تنظیم یک گزارش، کاری تخصصی است. نوشتن یک فن است و نوشتن گزارش و خبر هم زیرمجموعه یا همخانوادهای از همان فن. اینکه در پی مصاحبهای روابطعمومی بنا بر سلیقه، مصلحت و زیباشناسی خودش تیتر، عکس و… انتخاب کند، کاری غیرحرفهای است. بیشک عکاسی که سالهاست کارش این است و کار هر روزهاش گرفتن عکس خبری است، بیشتر از فرد درون یک سازمان صلاحیت انتخاب عکس مناسب با توجه به متن را دارد، و در مورد متن هم همین برای گزارشنویس صادق است. روابطعمومیهای حرفهای از این بابت به تحریریۀ رسانۀ حرفهای احترام میگذارند مگر اینکه دلایلی متقن برای غلط بودن محتوا و عکس داشته باشند.
مهمترین اتفاق نامیمونی که در تعامل بین دو گروه مذکور افتاده پدیدۀ کارت هدیه است. بعضاً روابطعمومیها سعی میکنند با دادن هدایایی خبرنگاران را بهشکلی مدیون کنند تا در نهایت خبرنگار آن کاری را کند که مدنظر سازمان است. بسیاری از ابعاد ناسالم این اتفاق برای همه واضح است. این کار حتی به مصلحت سازمان هم نیست، فارغ از زیانهای میانمدت و بلندمدت این کار برای سازمان، باید گفت خبرنگاری که عادت کند با گرفتن کارت هدیه خبری را منعکس کند دیگر هرگز این کار را بی کارت هدیه انجام نخواهد داد. هرقدر هم اتفاق مهم باشد، در ذهن او چنین نقش بسته که این سازمان هیچچیزش مهم نیست، جز کارت هدیهاش. در واقع با این کار، روابطعمومی هویت سازمانی خود را مخدوش میکند.
این لیست را به قاعدۀ کتابی پرصفحه میتوان بلندبالا کرد. این موارد تنها نکاتی است که به ذهن و از تجربۀ کم من آمده است و امیدوارم فتح بابی شود برای بحث بیشتر و بیشتر در این باب.
انتهای پیام