به گزارش ما آنلاین، چندی پیش به همت مدرسه تردید سلسلهنشستهایی دربارۀ مباحث میانرشتهای هوش مصنوعی برگزار شد که یکی از بهترین تولید محتواهای این زمینه در زبان فارسی بود. متن مکتوب بعضی از این سخنرانیها که تلاش کردهاند پرسشهای بنیادینی را بررسی کنند از جمله سخنرانی کاوه بهبهانی، پژوهشگر و مترجم فلسفه در شماره ۱۶۰ ماهنامه «مدیریت ارتباطات» آمد. او در بخشی از سخنرانیاش با عنوان «از طبیعیشدن هوش مصنوعی به مصنوعی شدن هوش طبیعی/ دربارۀ تقابل هوش مصنوعی و هوش طبیعی؛ چگونه این دو با هم میآمیزند و این آمیزش چه مخاطراتی در پی دارد؟» چنین گفت:
▪️میتوان ادعا کرد ما انسانها واجد هوش طبیعی هستیم و شواهد محکمی هم در تأیید این ادعا در دست داریم. میزان این هوش به وسیلۀ آزمونهای مختلف، اندازهگیری میشود و اتفاقاً یکی از شرمآورترین بخشهای تاریخ علم که با مسئلۀ بهْنژادی (Eugeny)، تبعیض و جلوگیری از امتداد نسل برخی ژنها گره خورده؛ تاریخچۀ همین آیکیوتست است. روانشناس نامآشنا «هوارد گاردنر»، با دیدن شواهد بسیار به این نتیجه رسید که هوش انسان نه یک امر تکین و یگانه؛ بلکه امری چندساحتی و چندگانه است.
▪️اما در مورد هوش مصنوعی؛ اولین خاستگاه هوش مصنوعی را شاید بتوان در آثار یک فیلسوف عصر باستان؛ یعنی ارسطو پیدا کرد. در واقع ارسطو در کتاب «ارغنون»، بهنوعی منطق را تدوین و پایهگذاری میکند. منطقی که ارسطو از آن حرف میزند، مبتنی بر یک تفکیک است؛ تفکیکی که شالودۀ کارکرد هوش مصنوعی و کامپیوترهای امروزی است.
▪️تفکیک نحو از معناشناسی، دستاورد بزرگ ارسطو بود که اصولاً شالودۀ علم منطق است. هوش مصنوعی و ماشینهای هوشمند نیز از جنس منطق هستند و اساسشان همین تفکیک است. دومین مفهومی که از شالودههای هوش مصنوعی است، مفهوم «الگوریتم» است. الگوریتم رویهای است با گامهای واضح، مشخص و محدود که مسئلهای معین را حل میکند. تمام برنامههای کامپیوتری در قالب الگوریتم نوشته میشوند.
▪️الگوریتم، دومین زیربنای ماشینهای هوشمند است. شالودۀ موج اول هوش مصنوعی، یعنی ماشینهای تورینگ، کار کردن روی نمادهاست دستکاریکردن صفرویکها. به این مدل هوش مصنوعی اصطلاحاً میگویند هوش مصنوعی دوستداشتنی قدیمی. اما در نسل جدید هوش مصنوعی، الگوبرداری بر مبنای کارکرد مغز و نورونهای مغزی است و یکسری شبکههای نورونی قابل یادگیری؛ شبکهای زایا که از درون خود میتواند یاد بگیرد. در واقع با نسل جدیدی از هوش مصنوعی طرف هستیم که به مغز انسان نزدیکتر و شبیهتر است.
▪️یک تفاوت مغز و کامپیوتر در این است که فرایند عملکرد نورونها فقط الکتریکی نیست؛ بلکه الکتروشیمیایی است. به همین دلیل این فرایند کمی کُند است. تفاوت دیگر بین هوش طبیعی و مصنوعی این است که دروازههای منطقی در کامپیوتر، همه یکی هستند ؛ ولی ما میدانیم نورونها انواع زیادی دارند.
فارغ از این تفاوتها، مشکل دیگر این است که نوروساینس هنوز لایههای میانی کارکرد مغزی را کامل و دقیق نشناخته و این حوزه برای بشر هنوز کاملاً مکشوف نیست.
▪️اما مهمترین تفاوت مغز و هوش مصنوعی را برهانِ اتاق چینی «جان سِرل» بیان میکند. جان سرل، به کمک یک آزمایش فکری، برهانی طراحی کرد تا نشان دهد ما هرگز از نحو به معنا نخواهیم رسید.
▪️آزمایش فکری او از این قرار بود که کسی که زبان چینی نمیداند، در اتاقی گیر افتاده که دریچهای ورودی و دریچهای خروجی دارد، بسیاری جعبه و یک کتابچه هم در اتاق است. از دریچه ورودی، علامتهایی به زبان چینی وارد میشوند که برای شخص قابل فهم نیست. کتابچه موجود در اتاق، به زبان انگلیسی است و طبق هر علامت، از شخص میخواهد که پاسخی را باز به زبان چینی از جعبههای معین، بیرون بکشد و از دریچۀ خروجی خارج کند. شخص داخل اتاق، خود، معنای کار خود را نمیداند، اما ناظر خارجی میبیند که فردی سؤالاتی به زبان چینی دریافت میکند و پاسخهایی صحیح به آنها میدهد.
▪️این فرایند دقیقاً شبیه به فعالیت کامپیوتر است؛ ورودی، خروجی و کتابچۀ راهنما در حکم برنامۀ الگوریتمی و جعبهها پایگاه دادهها یا دیتابیسِ کامپیوتر محسوب میشوند. اما شخص درون اتاق اصلاً زبان چینی بلد نیست. نکته این است که همهچیز به لحاظ نحوی درست است، اما معنایی وجود ندارد. درست شبیه به هوش مصنوعی که میتواند شبیه به انسان رفتار کند؛ بدون معنا، بدون فهمیدن و بدون آگاهی. تمام سخن جان سرل این است که هوش مصنوعی نمیتواند هوش طبیعی را بازسازی کند؛ نهایت کار او شبیهسازی بسیار دقیق است.
نسخهٔ چاپی ماهنامه را از دیجیکالا و نسخه دیجیتال آن را از مگیران و طاقچه تهیه کنید. برای تهیه اشتراک با ۸۸۳۵۶۰۷۶ تماس بگیرید.