به گزارش ما آنلاین، دومین خصلت نقاشی قهوهخانهای که کم از نخستین ویژگی آن ندارد در عدم تأثیرپذیری آن از فلسفه نقاشی اروپایی است، هر چند از رنگ روغن که ابزاری اروپایی است، بهره میگیرد. نقاشان قهوهخانهای از آنجا که اساساً معیارهای نقاشی غربی را نه میشناسند و نه قبول دارند در حالتی بیتکلف، با صفا و بکر به ساخت و پرداخت آثارشان میپردازند.
وحدت #فرم و #محتوا نزد همه نقاشان قهوهخانهای از آیین و آداب مشترکی ریشه میگیرد که همه آنان به آن ایمان قلبی دارند. این نقاشان از سویی بر صفای باطن و دانستههای ارزشی خود تکیه دارند و از سویی دیگر، یزیدیان را منفور و #خاندان_ولایت را محبوب خود میدانند. این نکات گوشهای از آیین و آداب مشترک میان آنان است. مضامین نقاشی قهوهخانهای را باید در سه رویکرد مورد بررسی قرار داد:
۱- موضوعات مذهبی
۲- موضوعات بزمی
۳- موضوعات رزمی
که موضوعات #مذهبی بیشترین سهم را در این میان داشته و دارند. این نقاشان در ترسیم مضامین مذهبی، جنبههای حماسی آن را مشخصتر و بارزتر نشان میدهند. در این نوع از نقاشی، اشقیا در مقابل پاکان روزگار صف بستهاند. نقاش، چهرههای نورانی را در مقابل چهرههای سخیف و تیره قرار میدهد و بیننده بدون هیچ پیچیدگی و مشکلی به سهولت تشخیص میدهد که هنرمند پیشاپیش #عشق خود را در چهرههای منور و نفرت خود را از اشقیا برای او عیان میسازد.
نقاش قهوهخانهای همواره اثر خود را نوعی جدال با ستم و کفر تلقی میکرده و خود را مدافع #حق و #عدالت میپنداشته است. این نقاشان شاید تنها هنرمندانی باشند که مضمون آثارشان را با شهدای راه خدا سرشار از نور و پاکی کرده و بر تاریکی و جهل تاختهاند. نقاشی قهوهخانهای با بریدن اعضای بدن «#شمر» روی پرده به تسکین آلام پیروان عصمت و طهارت کمک میکرده است. در تبارشناسی نقاشی قهوهخانهای نه میتوان ریشههای آن را به هنر «#نائیف» (Naive) نسبت داد و نه در زمره هنرهای ابتدایی در جوامع بدوی میگنجد.
میتوان گفت این نقاشی ادامه نگارگری در سطح وسیع و با قلمموی پهن و درشت است و به لحاظ تاریخی پس از سبک نقاشی #زند و #قاجار قرار میگیرد. در نقاشی قهوهخانهای برای تأکید کردن بر نکات با اهمیت، تصویر مورد نظر را درشتتر و در مرکز صحنه قرار میدهند. در این هنر، همه چیز در خدمت پیامی است که آشکارا قرار است منتقل شود. بنابراین فضا، مکان و عناصر حاشیهای اعم از اسب، #انسان و سایر اشیاء بهگونهای ترکیب میشوند که به درخشش موضوع محوری کمک کنند و در این میان ایبسا تناسبات فیگورها، روابط منطقی میان عناصر صحنه و اصلاً قواعد طبیعتپردازی دستخوش تغییرات اساسی شوند. این دستکاری در تناسبات برای آن است که مضمون اصلی پررنگتر و درخشانتر جلوه کند و هیچ عاملی در صحنه مانع و مزاحم آن نباشد. دو نکته فنی و مهم در نقاشی قهوهخانهای قابل ذکر است: یکی چهرهپردازی که بدون آن یک پرده قهوهخانهای عملاً کاربردی ندارد و دوم خطوط کنارنما که با قاطعیت همه تغییر اندازهها و اهم و فیالاهمهای مورد نظر نقاش را از یکدیگر تفکیک و صحنه را برای دیدن مهیا میسازد. آغاز نقاشی قهوهخانهای را به دوران #صفوی و آشنایی نسبی با نقاشی اروپایی نسبت میدهند و از سده دوازده هجری با نقل نقالان همراه بوده است.
چرخه تولید پردههای قهوهخانهای ازچهار رکن قهوهخانهدار، نقال، #نقاش و مردم تشکیل میشد. سه رکن نخست، همه تمهیدات را به کار میگرفتند تا رکن اصلی یعنی مردم را به قهوهخانهها بکشانند.
قهوهخانه محل کسب اندیشههای جوانمردانه و فضائل اخلاقی و انسانی بود که به مدد #نقال و نقاش سلیمالنفس فراهم میشد. قهوهخانهدار، #اقتصاد_هنر را مدیریت میکرد و با به نمایش گذاردن مجلس نقالی و #پردهخوانی و جذب مردم به قهوهخانه، این چرخه میان مردم و هنرمند و قهوهخانهدار شکل میگرفت و بدین ترتیب میان مردم و هنر در مکانی به نام قهوهخانه رابطهای برقرار میشد که در اصطلاح امروز به آن #مولتی_مدیا (Multi Media) یا #چند_رسانهای میگویند (#متن، #صدا و #تصویر). نقاشی قهوهخانهای نقطهای از هنر ایرانی است که اصلاً فرمایشی نیست و به دستور هیچکس بهوجود نیامده و به کل مردم تعلق دارد.
نقاشی قهوهخانهای بیهوده نیست که «مهم» است، چرا که نقطه تلاقی تجربههایی است که از سنت #نگارگری دیر سال ایرانی و نسیمهایی تازه از راه رسیده از نقاشی فرنگی حاصل شده است. نقاشی قهوهخانهای به قصد هنرنمایی و عرضه ذوق و قریحه فنی نیز پدید نیامده بود. نقاش قهوهخانهای صادقانه کوشید تا #موسیقی_کلام نقالان و ضربان نفسگیر لحظات حماسی را بر صفحه نقش کند. مدیوم «نقالی» در قهوهخانهها توسط نقالانی که اشعار را حفظ کرده بودند و روی تصاویر مربوط میخواندند، نوعی مولتیمدیای سنتی پدید آورد که قادر بود مخاطبی را که سواد خواندن و نوشتن نداشت، برجای خود میخکوب کند و ضمن ایجاد سرگرمی برای او، به او مفاهیم #اسطورهای، #قهرمانی، #ملی یا #مذهبی را نیز منتقل سازد.
مدیوم نقالی #زبان_فارسی را حفظ کرد، غرور ملی را گسترش داد و عقاید مذهبی را منتشر ساخت. از حدود ۷۰ سال پیش به اینسو، پدیده «#رادیو»، این مدیوم قدیمی وکارآمد را که هفتصد یا هشتصد سال کارکرده بود از صحنه خارج کرد.
در چند دهه اخیر، اگر دقت کنید در قهوهخانههای ما، رادیو جزو لوازم ثابت و همیشگی صحنه است و تصور یک قهوهخانه بی رادیو، تقریباً غیرقابل تصور است. در سالهای نه چندان دور، قهوهخانه قلب تپنده هر گذر و محله و بازارچهای بود! هرکس نمیتوانست قهوهچی باشد و صاحب این خانه. صاحبان قهوهخانهها آدمهایی بودند خوشنام و باعزت و میان مردم به امانتداری معروف بودند. نقاشان ساختمان در قهوهخانه سفارش کار میگرفتند، #معماران در حلقه شاگردان خود، چم و خم کار فردا را گوشزد میکردند، کاشیکارها و گچبرها در گوشه قهوهخانه به مرور نقشه و رسم گل بوتههای پیچ در پیچ میپرداختندو….
#حسین_قوللر_آغاسی و #محمد_مدبر، هر دو از بزرگان نقاشی قهوهخانهای بوند که در کارگاه کاشی استاد #علیرضا_قوللر_آغاسی، پدر حسین قوللر آغاسی کار میکردند و ساعاتی از روز را نیز در قهوهخانه سپری میکردند. حسین قوللر آغاسی میگوید: «روزی من و محمد مدبر و سایرین به این نقاشی جان دادیم، اصلاً فکر رقابت و چشم و همچشمی با نقاشان تحصیلکرده و از فرنگ برگشته در سرمان نبود. همه ما از سر ساختمانها، از کنار کورههای کاشیپزی و از سنگ تراشیها آمده بودیم؛ یکی اسلیمی خوب بلد بود، یکی خوب رنگ میساخت، یکی صورت خوب میساخت و…، برای ما مهم این بود که مردم کارمان را پسند کنند. قهوهچیها هم کمک کردند، چای و دیزیمان را به راه انداختند، خرج زندگیمان و بچههایمان را دادند و ما هم کار کردیم.»
محمد مدبر نیز درباره خود چنین گفته: «من عمری در کربلا زندگی کردهام، اگرچه هرگز پایم به خاک داغ کربلا نرسیده اما من کربلایی هستم. من به کوفه رفتهام، دربهدری کشیدهام و شلاق نامردان را خوردهام. هنوز هفت سال بیشتر نداشتم که یتیم شدم، در #تعزیه «تکیه دولت» نقش #دو_طفلان_مسلم را بازی میکردم و فریاد یتیمی و غریبی سر میدادم. من اگر نقاش عاشورا نباشم، اگر خون ناکسان را برپهنه بوم نریزم، چه کسی به داد مظلومانی چون من خواهد رسید؟»
حسین قوللر آغاسی و محد مدبر شاگردان بسیاری را پروراندند؛ #عباس_بلوکیفر، #حسن_آقا_اسماعیلزاده (#چلیپا)، #فتحالله_قوللر (پسرخوانده مرحوم حسین قوللر آغاسی که از کودکی تحت حمایت خانواده او بود)، #حسین_همدانی، #محمد_حمیدی، #محمد_فراهانی و….
تهیه و مطالعه pdf: http://www.magiran.com/magtoc.asp?mgID=6154&Number=8&Appendix=0