آینده روابطعمومی با رویکرد پیشبین
پیشبینی؛ پیشنیاز تابآوری است
مکانیزم ماشه، بحران اقتصادی و نقش روابط عمومیها
روابطعمومی و تابآوری سازمانی؛ بازوی راهبردی سازمان در روزهای مبهم
تفکر معکوس؛ ابزار روابطعمومی پیشبین
از شعبه تا شبکه؛ از ارزیاب خسارت تا ارزیاب افکار عمومی
روابط عمومی پیشبین و اقتصاد توجه
راهبردهای روابطعمومی پیشبین؛ گذار از واکنشی به کنشی
ماهنامۀ مدیریت ارتباطات میتواند به ایجاد یک حافظۀ حرفهای و تاریخی برای فعالان حوزۀ ارتباطات کمک کند
با بروز بحران مثل زلزله اخیر، کار عمده روابط عمومی آغاز می شود.
در عصر تکنولوزی و دیجیتال امکان دسترسی و انتشار اطلاعات برای همگان وجود دارد و همین امر سبب میشود به محض وقوع هر بحران و حادثهای اعم از سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... انعکاس خبرهای راست و دروغ در فضاهای مجازی سرریز شده و موجب نشر شایعاتی شود که اذهان عمومی را تحت تأثیر قرار میدهد.
هدف از این گزارش نشان دادن راههایی است که میتوان از طریق آنها رسانهها را از طریق بنگاههای رسانهای خودکفا کرده و توجیه سرمایهگذاری در آنها را قابل دفاع کرد. قابل ذکر است که این طرح بیشتر در شهرستانها قابل دفاع است ولیکن رسانههای سراسری نیز چنانچه از این مسیر تبعیت کنند، تجربه خوبی را خواهند داشت.
روزی را تصور کنید که دیگر تنها عده ای خاص امکان مشاهده مهمترین مسابقه فوتبال از جایگاه معروف ترین ورزشگاه دنیا را ندارند و هر یک از ما با زدن یک عینک بر چشم به راحتی و با همان وضوح می توانیم مسابقه را از همان جایگاه تماشا کنیم.
ارائه اخبار و اطلاعرسانی در هر حوزهای که #سازمان یا نهادی متولی پوشش آن است از سوی #روابط_عمومی آن سازمان، حاکی از نکتههایی است که توجه به آن در حوزه خبر مهم و کلیدی به نظر میرسد، چرا که اخبار منتشر شده از سوی نهادها چه از طریق روابطعمومی و چه سایتهای خبری که در ظاهر به شکل یک خبرگزاری اداره میشوند، بدون تردید با نگاه و منافع و سیاستهای حاکم بر آن سازمانها نوشته شده است.
در سالهای گذشته پدیدههای زیادی در فضای مجازی رشدونمو کردهاند و موفقیتهای آنها فعالان تنبل رسانهای را به این فکر انداخته که راه رفتن خودشان را کنار بگذارند و شیوهای جدید در پیش گیرند.
با سخنان وزیر ارشاد و معاون مطبوعاتی او در زمان برگزاری نمایشگاه مطبوعات بار دیگر لایحه سازمان نظام رسانهای در میان اهالی رسانه موضوع روز شده است.
فضایی است ممتزج با فضای واقعی یا فیزیکی که گاه در برخی امور از آن پیشی میگیرد. این فضا بسیاری از قابلیتها، عناصر و مفاهیم دنیای واقعی از جمله زمان، مکان، فرهنگ، هویت و غیره را در خود جای داده است. فضای مجازی نه به عنوان فضایی در مقابل یا در امتداد فضای فیزیکی که همواره متداخل و پیوسته با آن است.
استاد عکاسیام میگفت از سه تا «گ» هیچوقت عکس نگیرید: گل و گربه و گدا. دو تایشان بهخودیخود زیبا هستند و ثبتکردنشان باعث نمیشود شما عکاس خوبی باشید، سومی هم که همیشه جلب توجه میکند و مهم است، چه زاویه و نگاهتان درست باشد چه نه.
حالا کشور و جامعه امروز ایرانی به سمت جدیدی رفته است که شاید بتوان نام آن را "سوژه به نرخ روز خور" گذاشت. نقش اصلی این وضع را شبکههای اجتماعی ایفا میکنند و در کمال تعجب بخش غالب رسانههای کشور نیز قدم در همین راه گذاشتهاند.
بسیاری از داستانهای امروزی شباهت بسیاری به خاطره دارند و تشخیص مرز بین این دو اغلب خیلیها را به اشتباه میاندازد. شاید یکی از دلایل آن، استفاده افراطی برخی از نویسندگان امروز از زاویه دید اول شخص مفرد باشد که در نگاه اول، اثر خلق شده را به یک خاطره به ظاهر واقعی بیشتر شبیه میکند تا داستان خیالانگیز که آن هم مختصات خاص خود را دارد.
آیا هر نوع نگاه به وقایع و رویدادهای بشری که به تبع به دلیل حضور نداشتن جمع زیادی از مردم در زمان وقوع، نیاز به بازخوانی و روایت دوباره دارد را باید خاطرهگویی بدانیم؟