لزوم بهرهمندی صنعت بیمه از کارکردهای غیرنظارتی «رسانه»
ما به ویرانی تاریخمان میل داریم
انتشار مقاله محمدرضا باقری در سایت انجمن بینالمللی روابط عمومی
برگزاری دورههای آموزشی برای فعالان رسانهای در عسلویه و ماهشهر
چگونه اقتصاد توجه از هر ثانیه ما پول میسازد؟
زیستن در سایه اضطراب اقتصاد توجه
زیست ارتباطی در جهان معاصر؛ روایتهایی برای رهایی
رضا صفریان مدیر روابطعمومی شرکت فولاد غدیر نیریز شد
گفتوگو با بهرام دبیری، نقاش معاصر به مناسبت اهدای آثارش به موزه هنرهای معاصر
▪️مجتهد شبستری جایی گفته بود، نقل به مضمون میکنم؛ «که ما در سوءتفاهم نسبت به یکدیگر هستیم، نه در فهم.» مرادش این است که پروسۀ فهم دیگری، ابداً ساده نیست.
شکل مواجهۀ ایران با جهان، همهچیز را چنان پلاریزه کرده که از هر طرف برویم، جز وحشت و حیرت نخواهد افزود.
میگویند شبکههای اجتماعی عرصهای است بیواسطه از مواجهۀ افراد با فضای Popular جامعه یا همان مردم عامه.
نویسندهای که برای کلمه حرمت قائل است، یک نویسندۀ تماموقت است.
افراد زیادی هستند که به دلایل و انگیزههای مختلف مسیر علمآموزی و ارتقاء تحصیلات را در مراتب عالی با گذران عمر خود، سپری میکنند و سرانجام مدرک و نشانی از فارغالتحصیلی یک رشته را با خود همراه میسازند، فارغ از اینکه تاثیر علم را در عمل و نتیجه آموختن و یاد گرفتن را در رفتار و گفتار و کردار آنان مشاهده کنیم.
سالهای زندگی در امارات، گذر از ایام جوانی به میانسالی بود؛ لمس تفاوتها.
شماره ۱۶۸ ماهنامه مدیریت ارتباطات با مدیرمسئولی امیرعباس تقیپور و سردبیری علی ورامینی منتشر شد. پرونده ویژه این شماره درباره تاثیرات اینترنت بر احساسات، عواطف و هیجانات انسان است. در همین رابطه گفتوگویی اختصاصی با «آدریان اسکریبانو» نویسندۀ کتاب «عاطفه در عصر دیجیتال» انجام شده است. در ادامه نگاهی مختصر به این شماره داریم.
▪️ ما در زمانۀ حاضر از نظامهای الهیاتی و متافیزیکی دور میشویم و به خرد بشری و علم و تکنولوژی و پیشرفت اجتماعی_سیاسی روی میآوریم. در چنین وضعیتی باید در بحث از حقیقت به مسئلۀ تغییر هم توجه جدی کنیم، زیرا دیگر مثل گذشته نمیتوانیم یک حقیقت غایی، نهایی و مطلق قائل شویم که کسی نباید آن را نقد کند و علیه آن حرف بزند.
...تمام داستانهای دنیا با ریختاری کموبیش مشابه رخ میدهند؛ تعادل اولیه، برهمخوردن تعادل، تعادل ثانویه. بر این اساس تعداد زیادی الگوی داستانی داریم که چنین روندی را آشکارتر ظاهر میسازند. مثلاً الگوهای تحول، بلوغ، دگردیسی، زیادهروی و افول، انسان ضعیف (قصههای سیندرلایی)، صعود و سقوط.
آخر اسفند، موسم عید که میشود، همه میخواهند تغییر کنند. شرکت، برند، فروشگاه و سازمان میخواهد سال جدید فلان محصول را بیاورد، استراتژی عوض کند، نیرو تعدیل کند و الخ. آدمها میخواهند لاغر و چاق شوند، زبان یاد بگیرند، کار عوض کنند و....
اگر زندهمانی، نام دیگر زندگی است و همچنان محترم است، به خاطر عزتبخشی به هستی بچههاست
سالهای سال ادبا، منتقدان، نویسندگان و هرکسی که فکر میکرد میتواند در این عرصه عرض اندامی کند، پی پاسخ به این سوال گشتند که اصلاً این که ما به آن میگوییم ادبیات، چیست؟ کجاست که ادبیات شکل میگیرد، کجا ادبیات نیست؟ مرز بین متن ادبی و غیر ادبی چیست؟ آیا اصلاً مرزی وجود دارد؟ آیا نمیتوان به هر متنی گفت ادبیات؟