درحال حاضر ساختارها و سازوکارهایی که در کشور برای مشورت و تصمیمسازی ایجاد شده است، نهفقط در ایجاد فضای گفتوگوی شهروندان و موکلان با حاکمیت دچار نقص است، بلکه در برقرار کردن ارتباط درست با موکلان خویش نیز عاجز است. تشکلهای صنفی و سندیکایی و سازمانهای مردمنهاد نیز در برقراری ارتباط درست بین شرکای اجتماعی خود و حاکمیت و ایفای وظایف نمایندگی توفیق چندانی نیافتهاند و غالباً خودشان به مجموعههایی هزینهساز برای اعضا یا مردم تبدیل شدهاند.