روزنامهنگاری در ایران همواره تابعی از شرایط سیاسی کشور بوده است؛ چه آن زمان که در رهگذر شرایط خاص کشور در بزنگاههایی چون انقلابها یا فضای باز سیاسی پس از کودتای ۲۸ مرداد آزادی بیحد و مرز را تجربه کرده و چه آن زمان که در کودتای سیاه به یکباره با «بیانیه حکم میکنم» رضاخان همگی به محاق توقیف رفتهاند.
منتقدان میگویند اخلاق حرفهای ایجاب میکند خبرنگاران استقلال خود را حفظ کرده و از همکاریهای درآمدزا با روابطعمومیها پرهیز کنند. آنها معتقدند جذب خبرنگاران متخصص و تأثیرگذار توسط روابطعمومیها روحیه انتقادی روزنامهنگاران را از بین میبرد.
انتظار سنتی از کارکردهای روابطعمومی در سازمانهای ایرانی، تریبونی برای بیان دیدگاههای مدیران و توجیه عملکرد سازمان است. این نگاه در ذات خود، مخاطب را منفعل میانگارد و روابطعمومی را به دهانی برای گفتن و نه گوشی برای شنیدن بدل میکند.
نان یا قلم نوشته شیده لالمی٬نگاهی به فعالیت سایتهای خبری و خبرگزاریهای سازمانی و انفعال خبرنگاران از ترانه میرزایی٬خبر سازمانی، خبر مرده است یادداشت حسین قندی ٬گفت و گو با فریدون صدیقی با عنوان روزنامه نگار آدم روزهای سخت است و برگزاری میزگرد ماه با موضوع مدیریت ارتباط روابطعمومیها با رسانهها از جمله مطالب گروه ارتباطات اجتماعی ماهنامه مدیریت ارتباطات است.