هوش مصنوعی دانش ایجاد سامانههایی است که رفتار یا طرز فکری مشابه انسان دارند یا به شکلی منطقی فکر یا عمل می کنند.
زبان مخاطب یا گفتمان با مردم را بلد نیستیم. البته این را نمیتوان تنها بر گردن روزنامهنگار انداخت. مخاطب معطل ما نمیشود و به دنبال راهکاری برای پر کردن خلاها و کمبودها میرود و معمولا آنهایی که این گفتمان را بهتر بلد هستند، بازی را میبرند.
«طراحی گرافیک» یا «گرافیک دیزاین» یکی از انواع قالبهای بیان هنری و ارتباط تصویری است که به سبب کارایی و حضور گسترده آن در امر ارتباطات، به مثابه یک رسانه تلقی میشود. وجود ارکان رسانههای ارتباطی -فرستنده، گیرنده و پیام- و شکلگیری تعریف و کارکرد اصلی گرافیک بر اساس ضرورتهای کاربردی و منطق اطلاعرسانی، بر صحت این تلقی مهر تأیید است.
هفتاد و دومین شماره ماهنامه تحلیلی، آموزشی و اطلاعرسانی مدیریت ارتباطات، اردیبهشت ۱۳۹۵ منتشر شد. در سرمقاله جدیدترین شماره این نشریه با عنوان «رسانهها و چالش تأمین منابع پایدار»، امیرعباس تقیپور از ضعف مشترک اقتصادی رسانههای دولتی و خصوصی سخن به میان آورد، یعنی بیتوجهی به مقولههای «اقتصاد رسانه» و «قواعد بنگاهداری».
اگر تصور کنیم که تعریف خبر، مفهومی عریضالطرفین میان اصحاب رسانه و روابطعمومی است، باید بدانیم که راه را اساساَ اشتباه رفتهایم. نقطه مهم در ایجاد یک ارتباط خوب کاری بین این دو گروه در برداشت از تعریف خبر است. تحقیقات ثابت کرده است که روزنامهنگاران به چیزی «خبر» میگویند که حداقل تعدادی از مشخصات ذیل را داشته باشد:
«امروزه در صحنه ارتباطات کشور گروههای مختلفی اقدام به تولید پیام، تولید محتوا، ارائه مطلب و نقطه نظرات خود میکنند. یک گروه از آنان روزنامهنگارانی هستند که بر روی صفحات و کاغذ روزنامه، مطالب خودشان را عرضه میدارند.
مردم ما به ویژه نسل جوان، الگوهای اسطورهای ندارند. شرایط فرهنگی جامعه ما و به خصوص رسانههای امروز ایران، امکان اسطورهسازی را از جامعه سلب کردهاند و به همین خاطر ما دچار یک خلاء اسطورهای شدهایم.
سیدفرید قاسمی متولد ۱۳۴۳ در خرمآباد لرستان، دانشآموخته روزنامهنگاری و کارشناس ارشد کتابداری و اطلاعرسانی، علم اطلاعات و دانششناسی است.
بحث مهمی که با پیدایش فضای مجازی مطرح شده، بحث جسمیت یا جسمیت زدودگی یا تن بودگی یا تن زدودگی است.
نتایج یکی از تازهترین تحقیقات که روزنامه دیلیمیل از آن در آخرین روزهای آوریل ٢٠١۵ سخن به میان آورده، نشان میدهد که «پرکارترین سلفیگیرها» زنان جوان هستند.
مجموعه پژوهشهای روانشناختی که پس از ظهور سلفی و فراگیر شدن آن در سطوح ملی و جهانی انجام شدهاند، وجود رابطه میان سلفی و خودشیفتگی را تأیید کردهاند.
وسایل ارتباط جمعى و فناورىهاى نوین اطلاعاتى در کشورهاى پیشرفته نه تنها باعث تضعیف کتاب و کتابخوانى نشده اند بلکه گردانندگان این رسانه ها نیز کوشیده اند تا با تعبیه سازوکارهایى متناسب، مردم را به خواندن کتاب یا دست کم گوش کردن به کتابهاى صوتى تشویق کنند.
شاید یکی از دلایل محبوب شدن سلفی را بتوان دکمه «میپسندم» یا «لایک» دانست که به فرد اجازه میدهد به سرعت به اعتماد به نفس بیشتری دست پیدا کرده و «خود»ش را تقویت کند. اما وقتی تعداد لایکهایی که به ویژه پس از به اشتراکگذاری سلفی دریافت میکنیم به اندازه دلخواهمان نباشد، چه اتفاقی میافتد؟